دوستان من عازم سفرم ، سفری نزدیک به یک ماه بیشتر از شما خودم دلم برای اینجا تنگ می شه مخصوصا که الان هم دوستان خوبم اومدند اینجا ولی برنامه ریزی از قبل بود و باید برم . عوضش امشب کلی عکس براتون می گذارم اول از خونم شروع می کنم که میدونم تو این مدت کلی براش دلم تنگ میشه
اینجا بیشتر اتاق کارمه کارهای دانشگاه و سازمان را اینجا انجام می دم
اینجا هم گوشه اتاق خوابمه که الان با این کمد در اشغال آتوسا هست !
اینم اونور اتاق خوابمه ! هنوز آتوسا نتونسته بگیرتش
اینم خودم هستم موهامو همین امروز رنگ کردم ، اینجا دارم دنبال یه شورت می گردم تا پام کنم اینجا صدف و ژیلا دارند اذیتم می کنن آتوسا هم هی به ژیلا میگه ازش عکس بگیر ، ازش عکس بگیر
و اینم عکسی که ژیلا گرفت ! داشتم پام می کردم که یکهو نور ژِیلا هدف شومشو انجام داد البته منم زود جنبیدم .... با سانسورهای لازم
اینم پاهای همه و جورابهای قشنگ منه که شیرین جونم برام خریده
اینم ژیلای پدر سوخته و شیطون داره تیکلر سیب می خوره در حین ارتکاب جرم !
بازم براتون عکس می ذارم تا ژیلا هست و این دوربین هست تا میتونم ازش استفاده لازم رو می برم ! به این می گن استفاده لازم و کافی از مهمون