دوشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۶

ستم جنسی

موقعیت زنان و حدود ستم جنسی از بهترین نمودارها و گویاترین معیارها برای ارزیابی شرایط حاکم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. رسیدن به یک تحلیل فراگیر و واقعی و تبیین راهبردی انضمامی و عملی، لزوم واکاوی نظریات مختلف، بازگشت به ژرفای تاریخ و بررسی شرایط و مناسبات مستقر کنونی را می طلبد.
1ـ انکشاف ستم جنسی:
نظریاتی را که تا کنون در این باره ابراز شده اند را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
1ـ فراتاریخی 2ـ تاریخی
1ـ نظریات فراتاریخی تحت لوای زیست شناسی و مردم شناسی، طبیعت را به عنوان عامل فرودستیِ ابدی جنس مونث معرفی می کنند:
الف ـ نظریه زهدان که به دلایل شگفت آور توجیه نشده ای فرض می کند که اعضای تولید مثل سرنوشت سایر توانمندی‌های هر دو جنس را تعیین می کند.
ب ـ نظریه‌ی خانواده‌ی جاودانی که تقسیم کار بین زن و مرد را همیشه یک سان و کار زن را محدود به خانه و خانواده و شوهر را در بیرون از خانه دانسته است غافل از این که این شکل خانواده از ابتدا موجود نبوده است.
ج ـ نظریه‌ی شکار که بر مبنای تقسیم کار میان زن و مرد استوار است و بدین گونه تشریح می شود: مردها شکارچی و جنگ جو بوده در حالی که زنان جمع آورندگان غذا و مشغول خرده کاری بوده‌اند. البته در این نظریه شکار مهم‌ترجلوه داده می شود.
و نظریاتی از این دست که می‌خواهند با تئوری‌های عوامانه و ساده انگارانه و تبلیغات شبه علمی ثابت کنند: همیشه این گونه بوده است و چنین خواهد ماند.
2ـ نظریه‌ی تاریخی:
تبیین تاریخی ستم جنسی، ستم کشیدگی زنان را ماحصل نهادهای ساخته شده به دست انسان و ناشی از قوانین جامعه‌ی پدرسالار تقسیم شده به طبقات می‌داند. پدرـ خانواده نهادی کاملاً بشری است که خیلی دیر در تاریخ اجتماعی هم زمان با رشد مالکیت خصوصی و تقسیمات طبقاتی پا به عرصه‌ی وجود گذاشت.
نخستین تقسیم کار در میان زن و مرد آن گونه که امروزه متداول است نبوده و در جامعه‌ی بدوی زن و مرد هر دو در کار اجتماعی مشارکت می‌جستند. در حالی که مردان مشغول جستجو برای یافتن حیوانات برای تهیه‌ی گوشت شکار بودند زنان مشغول انواع کارهای گوناگون تولیدی نظیر سفال‌گری، صنایع دستی گوناگون، چرم سازی و پرورش نخستین اشکال علوم بودند. یکی از شاخه‌های کار زنان شخم زمین با چوب دستی به کشاورزی انجامید و اهلی کردن حیوانات وحشی به دامداری منجر شد. این پیشرفت‌های عمده نه تنها تمدن را پایه‌گذاری کرد بلکه مردان را از شکار آزاد کرد تا بتوانند در این اشکال عالی‌تر تولیدی مشارکت و سرانجام آنها را تصاحب کنند. همگام با پیدایش اقتصاد نوین مبتنی بر کشاورزی و دامپروری، تقسیم کارهای جدیدی پا به عرصه‌ی وجود گذاشت و جایگزین تقسیم کار پیشینِ مبتنی بر جنسیت شدند. این امر به دلیل حاصل شدن انباشت اولیه‌ای بود که اجازه‌ی چنین امری را می‌داد و قبیله از خطر گرسنگی تا حدودی رهایی یافته بود. بنایی، کشتی سازی، نساجی، سفالگری، ریخته‌گری و سایر کارهای دستی به حرفه‌های تخصصی تبدیل شدند. نقش جنسیت‌ها در این فرآیند به شکل برجسته‌ای دگردیس شد. همگام با رشد و تکثیر انبوه این تقسیم کارها و زیرمجموعه‌های آنها کارها به طور روزافزونی در دست مردها متمرکز شد و در نهایت در دست مردان قرار گرفت و زنان به درون خانه و زندگی خانوادگی رانده شدند. یعنی در داخل ساخت جامعه‌ی مبتنی بر پیوندهای جنسی هر چه بارآوری‌ِ کار بیشتر و بیشتر تکامل یافت همراه با آن مالکیت خصوصی، مبادله، اختلاف ثروت، امکان استفاده از نیروی کار دیگران و بنابراین پایه‌ی تناقض‌های طبقاتی رشد نمود که در طی قرن‌ها به گذار از ساخت اجتماعی قدیم (کمونیسم مادرسالارانه) به شرایط جدید (جامعه‌ی طبقاتی پدرسالارانه) منجر شد و در این پروسه به عنوان ماحصل انکشاف طبقات زن به عنوان برده‌ی کار خانگی در خانه محبوس شد.
بازتاب این انقلاب در زمین را می‌شود در انقلاب در بهشت دید(این که خدایان زن جایشان را به خدایان مرد و سپس یک خدای مرد واحد دادند) و همراه با این خیزش مذهب و قدرت دولت (به عنوان نتیجه‌ی جامعه‌ی طبقاتی) به زنان آموزش داده شد که تمامی زندگی‌شان در چهاردیواری‌ِ خانه محصور باشد و بهترین زنان کسانی‌اند که بدون هیچ گونه شکایتی در خدمت همسر و خانواده‌ی خود باشند؛ خانواده‌ای که کاملاً تحت تسلط نظام مالکیت واقع گشت و شکل خود را علی‌رغم تحولات پیاپی در بخش بزرگی از تاریخ جوامع طبقاتی حفظ کرد و تبدیل به نهاد غیرقابل تغییری شد که تحکیم مالکیت خصوصی را از طریق وراثت و نیز ستم اجتماعی در تمامی اشکال گوناگونش (از جمله شیوه‌های فکری که صرفاً چیزی جز اطاعت کورکورانه‌ی دستوراتِ مافوق نیست) را تضمین می‌کند. توجیهاتِ ایدئولوژیکی همراه با تعصبات ریاکارانه‌ای که این نوع تبعیض (تبعیض جنسی) را حمایت می‌کند، همواره بخش جدایی ناپذیر از ایدئولوژی‌‌ِ حاکم تمام طبقات دارا (که در پی یکدیگر در تاریخ ظهور کرده) بوده است.
2ـ ستم جنسی و سرمایه داری:
با توجه به ریشه‌های اقتصادی ستم کشیدگی زنان میتوان گفت که رسیدن به رهایی کامل زن در چهارچوب نظام سرمایه داری امری غیرممکن است:
الف ـ ارزش نیروی کار در مقایسه با دیگر کالاها از خصلت ویژه‌ای برخوردار است؛ یعنی علاوه بر یک جزءِ ثابت و پایدار شامل یک جزءِ متغیر نیز هست. جزءِ پایدار شامل کالاهای لازم برای تجدید قوای نیروی کار به مفهوم جسمانی است و جزءِ متغیر در هر عصر و در هر سرزمینی شامل ارزش آن کالاهایی است که دربرگیرنده‌ی یک حداقل حیات معمولی بالاتر از حداقل جسمانی است. مارکس این جزء از ارزش نیروی کار را جزءِ «اخلاقی ـ تاریخی» آن نام نهاد. نقش زنان در این تحلیل این گونه می گنجد که اگر یک کارگر مرد مجبور بود تمام کارهایی که زن در خانه انجام می‌دهد، خودش انجام داده و یا به نهادهایی در جامعه بسپارد (تربیت و پرورش فرزندان، شستشو، آشپزی، نظافت و...) آنگاه ارزش نیروی کار در سطح بالاتری قرار می‌گرفت که برای حاضر شدن بر سر کار باید دستمزدِ بیشتری به او پرداخت می‌شد. ارزش اضافه‌ای که از این طریق حاصل می‌شود تا حدود 20% ارزش افزوده‌ی تولید شده در کل را شامل می‌شود. به همین دلیل است که تبلیغ می‌شود: جای زن در خانه است. گرچه زنان همواره به عنوان نیروی کار ارزان برای کارفرمایان مطرح بوده‌اند لیکن مسئولیت اصلی وی همان کارهای خانه، شوهرداری و نگهداری از خانواده معنا می‌شود و کار او در خانه صرفاً «‌کمک خرجی» و «‌درآمد دوم‌» وانموده می‌شود.
ب ـ از نمودهای اصلی سرمایه داری کالایی شدن نیروی کار کارگر است و این روابط کالایی، بیگانگی و پراتیک شی‌ء شدگی خود را در عرصه‌های هر چه بیشتر نشان می دهد و از آن جمله است کالا شدن جسم زن که در صنعت سکس، تبلیغات رسانه‌ها و سالنهای مد عینیت می‌گیرد.
ج ـ یک تحلیل علمی و مادی، تحلیلی کل گرایانه است که با در نظر گرفتن شرایط جهانی همراه است، نه تحلیلی در مورد یک سیستم ایزوله و بسته (بخصوص در عصر امپریالیسم پسین). اگر قائل به برآورده شدن تساوی زن و مرد در ساختِ سرمایه دارانه باشیم این امر باید در کل جوامع تحت زیست آن تحقق یابد. از تضادها و عدم توازن‌های سرمایه‌داریِ مالیِ جهانی و امپریالیسم این است که در کنار زنان کشورهای متروپل که توانسته‌اند به حقوقی دست یابند ستم کشیدگی زنان سایر مناطق جهان در بیشینه‌ی حدممکن آن وجود دارد (این امر به معنای نفی مبارزات زنان و طبقات کارگر کشورهای متروپل نیست).
3ـ جنبش زنان در ایران و نقش نیروهای چپ:
الف ـ به لحاظ جامعه شناختی هر گونه شکافی اعم از طبقاتی، قومی، جنسی، استبداد و دموکراسی و... باعث ایجاد جنبش‌هایی می‌گردد. شکاف و ستم جنسی ما را به جنبش زنان رهنمون می‌کند.
با توجه به ساخت جامعه‌ی ایرانی و نقش مذهب و پایداری آن و تبدیل شدنش به عنوان یکی از ارکان (رکن اصلی) ایدئولوژی و روبنای سرمایه داریِ ایرانی، ستم جنسی در جامعه‌ی ایرانی را میتوان ستم جنسیِ مضاعف دانست. یعنی علاوه بر کار بردگی در خانه و اجحافی که از سوی جامعه‌ی طبقاتی نسبت به زنان و ستم طبقاتی در حق زنان طبقات کارگر و فرودست روا داشته می‌شود، ستم حاصل از اتمسفر مذهبی را هم باید در نظر گرفت. آنچه که از سوی دستگاه ایدئولوژی پرداز در تمامی تبلیغات و رسانه‌ها و الگوسازی‌ها صادر می‌شود برمبنای تقدیس خانواده و زن زیردست انجام می‌شود.
جنبش زنان در ایران از آن رو که در تناقض بنیادین با روبنای جمهوری اسلامی یعنی فقه اسلامی قرار می‌گیرد و با تحلیلی مادی که از ستم جنسی رفت در پیوند ناگسستنی با جنبش کارگری از ظرفیت کاملاً انقلابی برخوردار است و شیوه‌ی برخورد حاکمیت سیاسی با این مسئله گواه بر این موضوع است، برخوردی که حاکی از سرکوب حداکثری می‌باشد و هیچ گونه خویشتن داری را برنمی‌تابد (اولین نمود آن سرکوب مراسم هشت مارس سال 57 توسط پاسدارها و حزب الله بود و آخرین نمود آن در 22 خرداد سال 85).
ب ـ مارکسیسم، تحلیلی تاریخی ماتریالیستی و چشم اندازی علمی برای آزادی زنان عرضه کرد و برای نخستین بار نه تنها برای سوسیالیسم بلکه برای آزادی زنان نیز مبنای ماتریالیستی ـ علمی بنا نهاد؛ ریشه‌های ستم کشیدگی زنان را عیان ساخت و رابطه‌ی این ستم دیدگی را با تولید به شیوه‌ی تولید مبتنی بر مالکیت خصوصی و جامعه‌ی تقسیم شده به طبقات روشن کرد و اعلام کرد که فقط یک انقلاب سوسیالیستی‌‌ِ حاصل از مبارزه‌ی طبقاتیِ نشأت گرفته از رشد ظرفیت‌های تولید بشر می‌تواند پایه‌های مادی لازم برای آزادی کامل زنان را فراهم سازد.
با توجه به آنچه که رفت برای تغییر در شرایطِ دیرینه‌ای که زنان را در درون خانواده مقهور می‌سازند نیروهای چپ باید تلاش کنند میان جنبش زنان و مبارزه‌ی طبقاتیِ پرولتاریا پیوند بزنند و با طرح خواسته‌های مشخص در جهت منافع همه‌ی زنان حرکت کنند و این جلب حمایت توده‌های زنان امری الزامی است چراکه انقلاب سوسیالیستی و آزادی زنان بدون دیگری تحقق نمی‌پذیرد. مبارزه برای آزادی‌های دموکراتیک بخشی از این راه می‌باشد که فعالین چپ می‌توانند و باید پرچم آن را بلند کنند. به گفته‌ی لنین: «‌به رغم این که تحت نظام سرمایه‌داری چه میزانی از دموکراسی وجود داشته باشد زن یک «‌برده‌ی خانگی» باقی خواهد ماند. برده‌ای که در اتاق خواب، شیرخوارگاه، آشپزخانه... حبس شده است.... فقط آنان که نمی‌توانند درست بیاندیشند یا هیچ گونه آگاهی درباره‌ی مارکسیسم ندارند می‌توانند چنین نتیجه‌گیری کنند: پس آزادی طلاق هیچ فایده‌ای ندارد، دموکراسی هیچ فایده ‌ای ندارد.... . مارکسیست‌ها واقفند که دموکراسی ستم طبقاتی را ملغی نمی‌کند... هر چه آزادی طلاق کاملتر باشد زنان به وضوح بیشتری می‌توانند درک کنند که منشاءِ بردگیِ خانوادگی آنها سرمایه‌داری است نه فقدان حقوق. هر چه نظام حکومتی دموکراتیک‌تر باشد، کارگران واضح‌تر خواهند دید که ریشه‌های مصیبت‌ها خودِ سرمایه‌داری است نه نداشتن حقوق.»
تضاد طبقاتی خود را در سطح جنبش زنان نیز آشکار می‌سازد با وجود این خواهران متخاصم نقاط تماس عدیده‌ای دارند که گرچه جدا از هم حرکت می‌کنند اما می‌توانند مشترکاً ضربه وارد کنند. (فرمولِ حرکت جدا ولی ضربه‌ی مشترک).نقاط مشترکی چون آزادی پوشش، حق طلاق، حق حضانت فرزندان،حق شرایط برابر کار با مردان و.... آنچه که مرزبندی چپ را با نیروهای دیگر روشن می کند این است که چپ رهایی اصیل زن را بدون ارتقای کل اقتصاد وفرهنگ وبدون در هم شکستن واحد اقتصادی خرده بورژوایی خانواده وبدون شروع تولید اجتماعی وآموزش ،امری محال می داند.

دوشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۶

بهداشت واصلاح موهای واژن

این مقاله را در ماه آگوست امسال در هفته نامه بهداشت و یا :
Weekly hygiene
منتشر نموده ام اکنون ترجمه فارسی آنرا برایتان می گذارم /
اصلاح و كوتاه كردن موهاي واژن بمنظور افزايش محبوبيت و وجهة عمومي ارائه شده است. من نمي‌دانم كه اين تمرين تا چه حد وسعت دارد اما فقط مي‌دانم كه در ميان زنان بعضي از جوامع آمريكايي عموميت زيادي دارد. اين تمرين چيز جديدي نيست. زنان زيادي از جامعه‌هاي گوناگون با فرهنگهاي خاص خود، در گذشته، مانند حال، موهاي واژن خود را كوتاه يا اصلاح مي‌كردند. بعضي از فرهنگ‌ها، كلاً مو را براي مردان و زنان غير قابل قبول مي دانند. بر روي اين كرة خاكي هيچ جايي وجود ندارد كه در آن قسمت زنان اصلاً موهاي واژن خود را كوتاه و يا اصلاح نكنند
دليل احتمالي اينكه همة جوامع اين امر را توصيه كرده‌اند، بخاطر رعايت بهداشت شخصي است. اكثر ماها كه در شهرهاي بزرگ زندگي مي‌كنيم، فراموش مي‌كنيم كه برخي جوامع آب جاري در دسترس ندارند تا با آن حمام كنند. در صورتيكه يك زن با موهاي واژن ناسالم و كثيف نيست، اما از بين بردن آنها باعث مي‌شود كه بهداشت شخصي راحت‌تر حاصل شود. اين به اين دليل است كه مايع‌هايي كه بدن يك زن از خود توليد مي‌كنند در ميان موهاي واژن جمع مي‌شوند، مخصوصاً در دوران عادت ماهانه. وقتي كه اين مايع‌ها نتوانند خشك بشوند و پيرامون موهاي واژن بچسبند، آب كمتري به مهبل مي‌رسد(در هنگام شستن) و اين موضوع سلامت مهبل را به خطر مي‌اندازد. زنان آمريكايي و اروپايي كه امروزه موهاي واژنشان را ازاله مي‌كنند، حتي با وجود اينكه دسترسي به آب روان در خانه‌هايشان دارند، گزارش كرده‌اند كه آنها دريافته‌اند كه اغلب تميز نگاه داشتن مهبل برايشان آسان‌تر است و احساس خشكي بيشتري در طي فعاليت روزمره‌شان دارند. اين موضوع صحت بيشتري بخصوص در دورة قاعده‌گيشان دارد. اگر اين تمرين مزاياي زيادي براي زنان و مردان نداشت، بعيد بنظر مي‌رسيد كه بيشتر فرهنگ‌ها آن را اتخاذ كنند
هدف از وجود موهاي واژن چيست؟ درصورتيكه اين موها از بافتهاي ظريف مهبل محافظت مي‌كنند، امروزه هدف اوليه وجود آنها براي تزئين نيز ديده مي‌شود. اگر موهاي واژن دليل بيولوژيكي داشتند، تمام زنان بعنوان پوشش بايد آنرا مي‌داشتند. زنان برخي از قبايل و نژادها بطور طبيعي خيلي كم دارند و يا اصلاً موهاي واژن ندارند. به نظر نمي‌رسد كه وجود آنها براي رنجاندن باشد. بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه موهاي واژن براي اين درست شده‌اند كه در خود يك بوي زنانه جمع كنند تا شريك بصورت بالقوه متوجه بشود كه آيا زن براي سكس آماده است يا نه. از آنجائيكه بوئيدن اندام تناسلي شريكمان براي اينكه متوجه بشويم كه او در حالت سكس قرار دارد يا نه، كار درستي نيست، و تشخيص بو در صورت وجود برخي بيماريها امكان پذير نيست، اين نظريه از كمال خوبي برخوردار نيست. موهاي واژن، اغلب بعنوان يك موضوع اجتماعي خدمت مي‌كنند تا يك مورد بيولوژيكي
موهاي واژن اغلب بعنوان يك سمبل زنانگي است. يك زن موهاي واژن دارد و يك دختر آنها را ندارد. يك زن ممكن است احساس بيشتري از زنانگي بكند، وقتي كه موهاي واژن دارد. يك دختر ممكن است براي اينكه بتواند خودش را زن صدا بزند نياز به موهاي واژن داشته باشد. بعضي از زنها وقتي كه موهاي واژن خود را كوتاه و اصلاح مي‌كنند، هميشه مقداري از آن را باقي مي‌كذارند تا همه بفهمند كه آنها زن هستند و نه دختر. اغلب زنان هويت خود را در حضور توسعة پستانها و بوجود آمدن موهاي واژن مي‌دانند. اينها تعاريف اجتماعي زنانگي است و نه تعاريف بيولوژيكي آن. همانطور كه در بالا ذكر شد بعضي از زنان موهاي واژن ندارند، آيا اين بدان معني است كه آنان خصوصيات زنانگي كمتري دارند؟ بعلاوه، اغلب داشتن مو در بدن يك خصوصيت مردانه است. يك زني كه موهاي واژن زيادي دارد، خصوصيات زنانه بيشتري دارد يا خصوصيات مردانة بيشتر؟ ايده‌هاي اجتماعي مي‌توانند نسبتاً گيج كننده و غير واقع باشند
در جوامع غربي، موهاي بدن زنان به اهداف سياسي خدمت مي‌كنند. از زمانيكه زنان موهاي بدنشان را به خاطر فشارهاي اجتماعي و انتظارات ازاله مي‌كنند و مشاهده مي‌شود كه مردان جامعه را تحت كنترل دارند، فمينيست‌ها احساس كردند كه زنان با ازاله نكردن موهاي بدنشان، مي‌توانند كنترل بيشتري بر زندگي خود داشته باشند و با اين كار يك پيغام ارسال كنند. بعضي از فمينيست‌ها توصيه كرده‌اند كه زنان آزاد و امروزي هرگز نبايد موهاي بدنشان را ازاله كنند. براي آزادي، يك زن بايد به موهاي بدنش اين اجازه را بدهد كه آزادانه رشد كنند. آنها مي‌گويند زني كه اصلاح بكند به عنوان يك برده براي مردان و اجتماع است. درصورتيكه شايد اين موضوع بر پاية حقيقت باشد، ولي بيشتر به نظر مي‌رسد كه يك فمينيست در جستجوي يافتن يك آزادي فردي براي زنان است. بنابراين، يك زن بجاي اينكه از عهدة انتظارات اجتماعي‌اي كه از او مي‌رود برآيد، او بايد كارهايي را انجام دهد كه گروه اجتماعي و يا نيازهاي سكسي مورد نياز خود او را مجبور مي‌كنند. او آزاد نخواهد بود كه آن چيزي را كه موقعيت او برپاية آن است را انتخاب كند. اگر يك زن موي بدن و موي واژن دارد اين به دليل چيزي است كه خودش انتخاب كرده است. حتي ممكن است كه فشار اجتماعي جزئي از تصميم آنرا تشكيل بدهد
حتي در فرهنگهايي كه داشتن موهاي بدن و موهاي واژن براي زنان طبيعي و قابل قبول است، بعضي از زنان ترجيح مي‌دهند كه آنها را اصلاح كنند. اين قضيه بيشتر در كشورهاي اروپايي صادق است. اين موضوع نشان دهندة آنست كه ميل به اصلاح كردن موهاي واژن فقط نمي‌تواند بنابر دلايل اجتماعي باشد، بلكه مي‌تواند بخاطر اميال شخصي باشد
از آنجائيكه وجود موهاي واژن بعنوان نشانه‌اي از زنانگي عنوان مي‌شود، زناني كه موهاي واژنشان را اصلاح مي‌كنند بيشتر داراي صفات دخترانه بنظر مي‌رسند. او دختر تر از يك زن است. به همين دليل بعضي از زنان و مردان اينچنين زن را از نظر سكس خوب فعال نمي‌يابند. در صورتيكه تراشيدن موهاي واژنتان باعث مي‌شود كه شما جوانتر بنظر برسيد، اين كار باعث نمي‌شود كه شما مانند بچه بنظر برسيد. يك زن بزرگسال و بالغ كه موهاي واژن هم نداشته باشد، با يك بچة پنج ساله اشتباه گرفته نمي‌شود. يك زن يا يك مرد ممكن است بنابر دلايل زير يك زن كه موهاي واژنش را تراشيده ترجيح بدهند. اين دقيقاً مانند آنست كه كسي موهاي كوتاه قهوه‌اي را به موهاي بلند روشن ترجيح بدهد
يك زن ممكن است كه دوست نداشته باشد كه موهاي واژن داشته باشد، چونكه نمي‌خواهد بعنوان يك بچه باشد. يك دختر جوان كه هرگز زنان بالغ را لخت نديده، شايد معتقد باشد كه آنها نيز مانند او فاقد موهاي واژن هستند. تعدادي از دختران كه زنان بزرگسال با موهاي واژن را ديده‌اند، مهبل بي‌موي خود را ترجيح مي‌دهند و اجازة رويش كمترين مو در آن را نمي‌دهند. دختران اغلب، رويش موهاي واژنشان را نشانه‌اي از رشد كردن و زن شدن مي‌دانند، عده‌اي از دختران از اين تغييرا كمي هراسان هستند و بيشتر علاقه دارند كه دختر باشند و نمي‌خواهند كه زن باشند. بنا بر اين دلايل است كه عده‌اي از دختران شروع به تراشيدن موهاي واژنشان از زماني كه آنها تازه در‌آمده‌اند مي‌كنند و از آن را دوست نداند و از داشتن موهاي واژن احساس نفرت مي‌كنند
به دليل تجربيات كودكي، زنان و مردان ممكن است كه يك شريك فاقد موهاي واژن را ترجيح بدهند. به دليل كاوشهاي بچگي و بازي پسران و دختران، ممكن است كه آنها انتظار داشته باشند كه موهاي واژن وجود نداشته باشند. براي يك بچه غير عادي نيست كه موهاي واژن را زشت احساس كند. حتي اگر يك بچه بداند كه والدينش موهاي واژن دارند، او قادر نيست كه تصور كند كه او و شريكانش بعداً در زندگي اين موها را خواهند داشت. آنها قادر نيستند درك كنند كه بدن آنها نيز در آينده مانند بدن والدينشان خواهد شد. به همين دليل من نمي‌خواهم كه اين موضوع را كه بعضي از برزگسالان ترجيح مي‌دهند خود و يا شريكانشان فاقد موهاي واژن باشند، را غير طبيعي درنظر بگيرم. اگر شريك سكسي يك شخص در دوران كودكي فاقد موهاي واژن باشد، چرا اين راه نمي‌تواند براي هميشه ادامه يابد؟
اصلاح كردن موهاي واژن يكي از شركا مي‌تواند خيلي سودمند باشد حتي اگر شريك ديگر آنها را كاملاً داشته باشد. موهاي واژن يك زن اگر بلند و ضخيم باشند باعث مبهم شدن اندام تناسلي وي مي‌شوند و يك سد بين زن و اندام تناسليش ايجاد مي‌كند. يك زني كه موهاي واژنش را كوتاه و يا اصلاح مي‌كند، آگاهي بيشتري نسبت به اندام تناسليش خواهد داشت. يك زن و يا يك نوجوان، احتمالاً رابطة صميمي خود با اندام تناسليش را بيشتر توسعه مي‌دهد، وقتي كه موهاي واژنش را اصلاح كند. براي مبتدي‌ها، اغلب نياز است كه به مهبلشان نگاه كنند و اين كار را بايد بر يك اساس منظم انجام دهند. گاهي اوقات آنها در دوران بچگي، شايد نمي‌توانستند مانند بزرگسالي اين كار را انجام دهند. به دليل افزايش آگاهي آنان و شناختشان از آناتومي بدنشان، آنها ياد مي‌گيرند كه ارزش بيشتري براي اندام تناسليشان قائل شوند. ممكن است كه آنها تشخيص دهند كه اندام تناسليشان چيزي فراتر از مقداري مو و يك سوراخ است، آن يك مهبل است. زنان زيادي از نرمي و پيچيدگي اندام تناسليشان، حيرت مي‌كنند. اين مزاياي سكسي نسبتي با شريك زن و يا ارجحيت‌هاي شريك ندارد. يك نوجوان كه فاقد شريك است ممكن است همانند يك زن سي‌و‌پنج ساله كه بيست شريك دارد اين مزايا را تشخيص دهد. به همين دليل است كه من و سايرين همة زنان را تشويق به كوتاه نگاه داشتن موهاي واژن حداقل براي يكبار در دوران بلوغ مي‌كنيم، اما اين موضوع بعنوان يك نياز بنظر نمي‌رسد. به بيان ديگر اگر زني دوست نداشته باشد كه موهاي واژن كوتاه داشته باشد، پسرفت مي‌كند
كوتاه نگاه داشتن موهاي واژن و اصلاح آنان مي‌تواند امتيازات زيادي در هنگام سكس با شريك داشته باشد. درابتدا ممكن است كه شريكتان اين موضوع را ترجيح بدهد و آن را براي برانگيختگي سكسي بهتر دريابد. به همين دليل ممكن است كه شما اين موضوع را آرزو كنيد. شريك يك زن ممكن است كه ترجيح بدهد قادر باشد كه ببيند آنچه را كه با زبان مي‌ليسد و يا انگشت و آلتش را درون آن مي‌كند. رشد موهاي واژن ضخيم ممكن است كه يك ديد تيره از اندام تناسلي زن ايجاد كند و باعث شود كه شما غريب و هراسان نسبت به آن بشويد. زناني كه سكس دهاني را دوست دارند آن را خيلي لذت بخش تر درك مي‌كنند وقتي كه پوست حساس آنها بطور واضح براي زبان شريكشان نمايان باشد تا زمانيكه آن پوست بوسيلة روكشي از مو پوشانده شده باشد. شريك آنها نيز از اينكه مو وارد دهانش بشود، نگراني نخواهد داشت. در حال حاضر تراشيدن و كوتاه كردن موهاي واژن يك راه براي افزايش سكس است، چه سكس دو نفره و چه سكس تك نفره
درحاليكه من زنان را به كوتاه كردن و اصلاح كردن موهاي واژنشان تشويق مي‌كنم، ممكن است آنها براي خود دلايل درستي براي عدم انجام اين كار داشته باشند. اگر يك زن بفهمد كه اين‌كار به نفع او نيست و يا اينكه احساس كند كه قادر به اين كار نيست، اين كار را انجام نخواهد داد. يك زن كنجكاو است كه بداند اين كار چه سودي برايش دارد. باوجود اينكه بعضي از زنان به درخواست شريكشان موهاي واژنشان را كوتاه و اصلاح مي‌كنند، ولي اين مورد نمي‌تواند دليل خوبي باشد.
اينطوري بنظر مي‌رسد كه اگر يك شريك مكرراً از زن بخواهد كه موهاي واژنش را اصلاح كند، او يك شريك متعارف نيست. من فكر مي‌كنم كه بعضي از زنها اين خواهش را منحرف مي‌دانند. زنان زيادي فكر مي‌كنند كه شريكشان مي‌خواهد كه آنان مانند كه دختر كوچك بنظر برسد. درحاليكه اعمال فشار توسط شريك يك زن براي كوتاه يا اصلاح كردن موهاي واژن كار مناسبي نيست، ولي خيلي مهم است كه او يادآوري كند كه آنها فقط مو هستند و مجدداً رشد خواهند كرد اگر كه شما ظاهر و احساس جديد را دوست نداريد. اين يقيناً موقعيتي است كه شريك مي‌تواند با آن سازش كند. يك زن مي‌توان بجاي تراشيدن و اصلاح آنها اقدام به كوتاه كردنشان بكند. او مي‌تواند از شريكش درخواست كند كه او نيز مشابه كار او را انجام دهد. اگر او كوتاه مي‌كند، شريك هم كوتاه كند و اگر او اصلاح مي‌كند شريك هم همان كار را بكند. با وجود اينكه من احترام زيادي براي انتخاب زنان قائل هستم ولي فكر مي‌كنم كه به اين موضوع نبايد خيلي اهميت بدهند، همانگونه شريك آنها نيز نبايد چنين باشد. هنوز هم يك زن حق دارد كه بگويد نه و شريك بايد شراطي را كه هست، بپذيرد
با وجود اينكه همة زنان مي‌توانند موهاي واژنشان را كوتاه بكنند، ولي بعضي از آنان تراشيدن اين موها برايشان عملي نيست. اگر شما موهاي واژن زيادي داريد بطوري كه در طول رانها و تا ناف گسترده شده‌اند، تراشيدن موهاي اطراف آلت به خصوص مهم تر است. اگر شما همة آنها را بتراشيد، اين كار نياز به فعاليت زيادي دارد و احتمالاً ارزش سعي كردن ندارد. بعضي از زنان كه موهاي واژن ضخيم و كلفت دارند، ممكن است با تراشيدن آنها احساس ناراحتي و درد بكنند و پوستشان را عصبي كند
براي زناني كه فقط مي‌خواهند كه موهاي واژنشان را كوتاه بكنند، مهارت و تكنيك ويژه‌اي نياز نيست. يك شانه و يك قيچي تمام ابزار مورد نياز است. يك اصلاح كنندة باتري دار و برقي نيز مي‌تواند براحتي مورد استفاده قرار گيرد. در اينصورت احتمال خراش و بريدن هم كم مي شود. يك زن مي‌تواند آهسته اقدام به كوتاه كردن بكند، اگر از ديدن اين كار لذت مي‌برد. زن مي‌تواند از يك ريش تراش استفاده كند اگر او تراشيدن را دوست ندارد
تراشيدن موهاي واژن براي مبتديان مانند رفتن در يك جادة ناهموار مي‌باشد. اكثر زنان از سوزش و خارشي كه در نتيجة تراشيدن موهاي واژن بوجود مي‌آيد، اغلب شكايت مي‌كنند. زنان اغلب از زنان ديگر مي‌شنوند كه آنها نيز نسبت به تراشيدن اين موها بي‌ميل هستند. احتمالاً دليل اين تاثيرات نامطلوب اينست كه آنها خيلي زود اقدام به اين كار مي‌كنند. معمولاً اغلب ريش‌تراشهايي كه براي اولين بار در كودكي استفاده مي‌شوند، مناسب نيستند و به بافتهاي ظريف مهبل آسيب مي‌رسانند. در اين زمان پوست تحمل تحريكهاي عصبي حاصل از ريش‌تراش را ندارد. زني كه تصميم مي‌گيرد كه موهاي واژنش را بتراشد در ابتدا نياز دارد كه متوجه باشد كه اين كار بدون خطر احتمالي نيست.
مواردي كه در زير ذكر شده‌اند فنوني هستند كه زنان مي‌توانند از آنها براي تراشيدن موهاي واژنشان استفاده كنند
مرحله به مرحله پيش رفتن. بجز در مواردي كه مي‌خواهيد شريكتان را متحير كنيد، يكدفعه اقدام به تراشيدن موهاي واژن بطور كامل نكنيد. بوسيلة كوتاه كردن كم كم موهاي واژن بطور هفتگي شروع كنيد. شايد بتوانيد از يك ريش‌تراش استفاده بكنيد. وقتي كه كل موها كوتاه شد، شروع به تراشيدن موهاي لبه‌هاي بيروني بكنيد. بنظر مي‌رسد كه تراشيدن موهاي لبه‌هاي بيروني از تراشيدن برآمدگيهاي واژن، قابل تحمل تر باشد. مي‌توانيد اين كار را براي چند هفته دنبال كنيد و يا شروع كنيد به كوتاه و كوتاه‌تر كردن قسمتهايي از برآمدگيهاي واژن بوسيلة اصلاح كردن و يا تراشيدن آنها. اگر شما با خبر قبلي شروع كنيد به توسعة تحريك عصبي اين قسمتها، شما اقدام به از بين بردن مويي نمي‌كنيد تا وقتي كه رنج و سوزشي وجود دارد. اين كار مي‌تواند بوسيلة آزمايش كردن ماشينهاي تراش مختلف، كرمها و ژلهاي اصلاح مختلف، تيغهاي مختلف و ساير وسايل اصلاح انجام شود. ممكن است كه زماني نياز باشد تا پوست آماده براي اصلاح بشود، از آنجائيكه تيغهاي اصلاح مي‌توانند يك لايه از روي پوست بردارند و موهاي زير آنرا از بين ببرند، ممكن است كه پوست كمي قرمز بشود. بعضي از زنان ممكن است بيابند كه قادر نيستند كه موهاي روي برآمدگي واژنشان را بتراشند، بنابراين ترجيح مي‌دهند كه فقط آنها را خيلي كوتاه كنند.
صرف وقت. در ابتدا انتظار آن هست كه بين سي تا شصت دقيقه براي هربار رشد كردن موها در مناطق واژن وقت لازم است تا آنها را بتراشيد. بعد از مدتي، اگر شما هر روز و يا چند روز يكبار اقدام به تراشيدن موهاي واژن بكنيد، شما و بدنتان عادت مي‌كنند كه عمل اصلاح را در دو دقيقه انجام دهيد
استفاده از تيغ نو براي هربار اصلاح. موهاي واژن خيلي كلفت و زمخت باعث آن مي‌شوند كه تيغها خيلي زود كند بشوند. هرگز از يك تيغ كه با آن در ابتدا موهاي پاهايتان را تراشيده‌ايد، براي تراشيدن موهاي واژن استفاده نكنيد، مگر اينكه بخواهيد خودتان را شكنجه بدهيد! اگر شما به استفاده از يك ريش تراش برقي عادت كرده‌ايد، مطمئن باشيد كه تيغه‌هاي آن كند نشده‌اند
استفاده از تيغهاي تراش خوب، ممكن است آنهايي كه داراي پره‌هاي مفصلي ويژه هستند. هم‌اكنون تيغ تراش بسياري از زنان داراي دسته‌هاي پهني هستند كه شما مي‌توانيد آنها را بهتر نگاه داريد. ممكن است كه لازم باشد كه شما چندين بار تلاش كنيد تا بهترين را بيابيد. ممكن است كه شما بخواهيد كه يكي از انواع يكبار مصرف آنها را كه در فروشگاهها موجودند را بخريد
شروع به تراشيدن بكمك ژل و يا خمير ريش‌هاي غليظ. قبل از اينكه تيغ را بر روي پوست بكشيد، يك لايه زخيم از خمي ريش يا ژل بر روي پوست بكشيد. شما نياز به مقداري روان كننده مابين پوست ظريف و تيغ تيز داريد. استفاده از آن بخصوص براي پوستهاي ظريف الزامي‌تر است. جوهر نعناع و اكاليپتوس ممكن است باعث سوزش كمي در پوست بشوند ولي در بلند مدت باعث تسكين دادن مهبل مي‌شوند -اگر خيلي باعث سوزش شدند آنها را بشوئيد
اصلاح در عصر. اين به آن دليل است كه شما زمان كافي براي آن كار داشته باشيد، و همچنين بعد از آن نياز داريد كه لخت باشيد و يا لباس آزاد و يا لباس شب بپوشيد. بعد از مدتي كه شما عادت به اصلاح و تراشيدن كرديد، شما مي‌تواني اين كار را در دو دقيقه در صبح در يك دوش كرفتن انجام دهيد
نپوشيدن لباسهاي زخيم. پوست شما بعد از اينكه لاية رويي آن برداشته شد، قادر نخواهد بود كه هرگونه مالش بر رويش را تحمل بكند. شما نبايد لباسي بپوشيد كه آن لباس اجازة مالش پيدا كردن با مهبلتان داشته باشد. پيراهن و دامن بپوشيد. شورت زنانه نپوشيد، در عوض شلوارك و يا شورت بكس مردانه بپوشيد. اگر ممكن است اصلاً لباس نپوشيد. پاچه‌هاي الاستيك شورتهاي زنانة معمولي ممكن است خط بين رانها و مهبلتان را اذيت بكند. پوشيدن شلوار جين تنگ بدترين ايده است. عمق موجود احتمال دارد كه براي شما نسبتاً عجيب باشد وقتي كه شروع به تراشيدن مي‌كنيد و ممكن است كه براي شما خيلي سخت باشد كه درمورد آن فكر نكنيد. اين موضوع در حقيقت چيز خوبي است زيرا شما را از جنسيتتان بيشتر آگاه مي‌كند. شما ناگهان لخت مي‌شويد و احساس بي‌حفاظي مي‌كنيد
خيساندن پوست در يك وان گرم و يا يك دوش آب گرم قبل از اصلاح. اين كار باعث مي‌شود كه مو نرم تر شده و بريدن‌ آن راحت‌تر شود. اين كار باعث مي‌شود كه زمان بيشتري بحساب بياوريد و باعث تيمار منطقة واژن مي‌شويد
بعد از تراشيدن لخت و يا با يك پيراهن خواب بخوابيد. بدون شلوار و شورت باشيد. لازم است كه شما هيچ احساس سايشي بر روي مهبلتان، وقتي كه خواب هستيد، نداشته باشيد. اگر شما از نوار بهداشتي استفاده مي‌كنيد، شما بر روي دو حولة قديمي بخوابيد، اگر كه پريود هستيد
در ابتدا خيلي دقيق نتراشيد. بر روي پوست فشار ندهيد. با تيغ به آرامي بر روي يك قسمت بكشيد و سپس به منطقة ديگر برويد. شما كل مو را برنمي‌داريد، اما اين كار باعث مي‌شود كه مقدار ناراحتي كه پوست تجربه مي‌كند، كاهش يابد. با هر بار تراشيدن، شما باعث مي شويد كه موي بيشتري برداشته شود. آرام و مهربان باشيد
پوست را با يك دست بكشيد وقتي كه با دست ديگر اقدام به تراشيدن مي‌كنيد. اين موضوع را بخصوص براي تراشيدن موهاي لبه‌ها رعايت كنيد. تراشيدن موهاي شيار نزديك چوچوله ممكن است سخت باشد، و احتمال آن است كه نياز به تمرين زياد داشته باشيد تا ماهر شويد
در جهت رشد مو بتراشيد، اين به آن معني است كه تيغ را از بالا به پائين بر روي برآمدگي واژنتان بكشيد و بصورت اريب به لبه‌هاي مهبل نزديك شويد. شما مي‌توانيد جهت رشد موهايتان را وقتي كه آنها را كوتاه كنيد، مشاهده كنيد. بعضي از زنان با تجربه در خلاف جهت رشد مو آنها را مي‌تراشند، بعد از اينكه براي بار اول در جهت رشد حركت كردند، با يك حركت سبك و استفاده از يك لايه از ژل يا خمير ريش، اينكار را مي كنند. اين نتايج بر اثر تراشيدن‌هاي نزديك بهم بوجود مي‌آيند. اين كار يك ايدة خوب براي مبتدي‌ها نيست
تراشيدن چند روز يكبار، در اوايل. زنان اغلب گزارش مي‌كنند كه آنها تا زماني كه موهاي واژنشان شروع به رشد نكنند، اقدام به خاراندن قسمتهاي واژنشان نمي‌كنند. هر چند روز يكبار بتراشيد و از يك حركت سبك استفاده كنيد. در ابتدا اين كار را براي پوست نازك و ظريف كودكانه بكار نبريد. از زمانيكه شما با تجربه شديد و پوستتان عادت كرد، تراشيدن را هر چند روز يكبار و يا هر روز انجام بدهيد. اگر شما بخواهيد كه مهبلتان را بتراشيد و آنرا اينطور دوست داشته باشيد، شما نمي‌توانيد كه آنرا گاهگاهي بتراشيد. سوزش و تحريك عصبي پوست شما را ديوانه مي‌كند
بعد از تراشيدن، يك محلول تسكين دهنده به پوست بماليد. مراقب باشد كه بو و يا مواد افزودني آن پوستتان را ناراحت نكند. روغن كودك ممكن است كه پوست شما را روان كند و اصطكاك پوستتان را كاهش دهد. با همان نيرويي كه براي كودك بكار مي‌بريد آنرا بماليد، اما پودرها براي مهبل و فرج بد هستند، اگرچه مقرون به صرفه مي‌باشند. كرمي بنام بيكيني زون(كرم مخصوص كناره‌هاي پا) وجود دارد كه براي راحت كردن پوست از ناراحتيهاي حاصل از تراشيدن است كه كمي گران مي‌باشد، اما براي مبتدي‌ها مي‌تواند كرم ارزشمندي باشد
از يك آئينه قدي ايستاده و نور كافي استفاده كنيد تا ببينيد كه چه مي‌كنيد. چونكه شما بطور غيرعادي انعطاف پذير نيستيد، قادر نيستيد كه كل مهبلتان را به وضوح ببينيد. اگر شما از آئينه استفاده نكنيد، احتمال زيادي وجود دارد كه بدنتان را ببريد
بعضي از زنان پيشناهد مي‌كنند كه در زماني كه اقدام به تراشيدن موهاي واژن نمي‌كنيد، از ليفهاي اسفنجي استفاده كنيد وقتي كه حمام مي‌رويد و يا دوش مي‌گيريد. به آرامي در جهت و خلاف جهت موها آنرا بكشيد. اين كار مرگ را از پوست برطرف مي‌كند و كمك مي‌كند كه غدد آن باز شوند و شانس رويش موها را كاهش مي‌دهد
زنان زيادي مي‌خواهند بدانند كه ايا روشهاي ديگري علاوه بر تراشيدن براي از بين بردن موهاي واژن وجود دارد يا نه. بله وجود دارد اما تراشيدن روشي است كه بيشترين استفاده را دارد. تنها راه از بين بردن دائمي موهاي واژن، الكتروليز است كه آن هم خيلي گران است. ليزرهاي كنوني بطور موقت موهاي واژن را از بين مي‌برند، اما با بكار بردن مكرر آن مقداري از موهاي واژن و يا همة آنها نازك شده و يا از بين مي‌روند. بعضي از زنان بوسيلة موم مالي اقدام به از بين بردن موهاي واژن مي‌كنند، كه اين كار باعث مي‌شود كه موهاي واژن براي مدت طولاني‌تري از بين بروند و پوست صاف‌تر و صيقلي‌تر باشد. موم مالي اگر هم يك فرآيند دردناك نباشد، اغلب ناراحت كننده است. بعضي از زنان از كرمهاي حاوي سود سوزآور براي از بين بردن موهاي واژنشان استفاده مي‌كنند، كه در كذشته آنها در آسيا و اروپا توسعه يافته بودند. بعضي از زنها شهامت آنرا دارند كه يكي پس از ديگري همة موهاي واژنشان را بكنند. اين كار ظاهراً كمتر از آنچه كه شما فكر مي‌كنيد دردناك است. بعضي از زنها از مواد شيميايي مانند كرمهاي اصلاح استفاده مي‌كنند كه ممكن است باعث سوزش بافتهاي ظريف مهبل بشوند كه نهايت احتياط در بكار بردن آنها بايد رعايت شود

پنجشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۶

خود ارضايي يا استمنا


تربيت صحيح فرزندان، وظيفه و مسئوليتي است كه بر عهده‌ي والدين قرار دارد. توجه و درك مناسب از احتياجات روحي و جسمي فرزندان مي‌تواند پدر و مادر را در تربيت آنان ياري كند.
يكي از احتياجات مهم هر فرد، احتياج براي جفت‌گيري يا همان ميل جنسي است. بديهي است كه غريزه و نيروي جنسي در انسان اهميت ويژه‌اي دارد و با شناخت درست و سپس قرار دادن آن در مسيري كه بايد به طور طبيعي طي كند، در رسيدن انسان به زندگي ايده‌آل كمك شاياني مي‌كند.

خود ارضايي با رسيدن به لحظه‌ي اوج لذت جنسي، ارگاسم، به پايان مي‌رسد.
بخشي از سير تربيت فرزندان، آموزش مسائل جنسي و فرآيندها و وقايع مرتبط با آن است. والدين با آموزش به موقع مسائل جنسي به فرزند مي‌توانند در شناخت او از بدن خود و رفع مشكلات احتمالي پيش آمده، بيشترين نقش را ايفا كنند.
متأسفانه در ايران با توجه به فضاي مذهبي و اعتقادي حاكم و قبيح دانستن طرح اين گونه مسائل، اقدامي براي آموزش جنسي به كودكان و نوجوانان انجام نمي‌شود. نتيجه‌ي اين امر چيزي جز به وجود آمدن سؤالات بي‌پاسخ و مشكلات عديده براي فرد در آينده نخواهد بود. يكي از اين مشكلات پديده‌اي به نام «خود ارضايي» است.
«خود ارضايي» يا «اِستمنا» يا واژه‌ي قديمي آن «اونانيسم» به معني ارضاي ميل جنسي توسط خود فرد و از راه دست‌كاري آلت جنسي است. استمنا با رسيدن به لحظه‌ي اوج لذت جنسي (ارگاسم) به اتمام مي‌‌رسد. در جنس مذكر همراه با بيرون ريختن مايع مني و در جنس مؤنث همراه با سفتي عضلاني و لذت شديد در مهبل است.
خود ارضايي معمولاً با خيال‌بافي فرد همراه است و پيش از ازدواج يك امر طبيعي بوده و به دليل كمبود يا نبود رابطه‌ي جنسي نزد هردو جنس شايع است. زمان اولين خود ارضايي در افراد متفاوت است. به طوري كه در كودك دوساله نيز گزارش شده است. استمنا در مردان با محوريت تحريك آلت تناسلي و در زنان با محوريت تحريك كليتوريس (جزء شبه آلت تناسلي در بانوان كه باعث احساس ارگاسم مي‌شود) اتفاق مي‌افتد.
با توجه به مطالعات محققان غربي، بيش از 90% مردان و 80% زنان در طول عمر خود حداقل يك مرتبه خود ارضايي كرده‌اند. متأسفانه آماري براي ايران موجود نيست. اما با توجه به وضعيت جنسي كشور و افزايش سن ازدواج مي‌توان به ميزان شيوع خود ارضايي در كشور پي برد.

خود ارضايي با تصوير خود در آيينه
قصد از طرح اين موضوع فقط بررسي اين پديده‌ي رو به رشد است و به هيچ عنوان بر انجام يا عدم انجام آن تبليغ و توصيه نمي‌شود. با اين مقدمه به بررسي اين پديده مي‌پردازيم.
اعتياد به خود ارضايي و مراحل آن:اسپرم توليدي در بيضه‌ي آقايان پس از اتمام تاريخ مصرف و عدم جفت‌گيري بايد تخليه شود. بنابراين بدن سيكل طبيعي تخليه اسپرم را برنامه‌ريزي مي‌كند كه مي‌توان آن را نوعي خود ارضايي به شمار آورد؛ با اين تفاوت كه خودكار و از سوي بدن انجام مي‌شود. معمولآً تخليه‌ي اسپرم در مردان بيشتر هنگام خواب يا ادرار كردن صورت مي‌گيرد.
در بانوان اسپرمي توليد نمي‌شود؛ بلكه در اثر تحريكات و به هر دليل، خون مرتباً به جهاز جنسي آن‌ها هجوم مي‌آورد و فرد را در حالت آمادگي براي برقراري رابطه‌ي جنسي قرار مي‌دهد و در همين زمان ترشحات جنسي در دستگاه تناسلي فرد توليد مي‌شوند كه نياز به تخليه دارند. براي تخليه‌ي اين مواد، بانوان از عروق خوني و عادت ماهيانه‌ي خود كمك مي‌گيرند.
خود ارضايي در صورتي كه به صورت عادي و برنامه‌ريزي شده توسط بدن انجام گيرد، مشكل خاصي براي فرد به وجود نمي‌آورد. حال اگر اين سيكل طبيعي توسط فرد بر هم خورد و به صورت بيمار گونه و اعتياد ظاهر شود، عوارض بسياري براي آن شخص ايجاد مي‌كند كه در حالت غيراعتيادي بروز نمي‌يابد. ابتدا به مراحل اعتياد به خود ارضايي و عوارض آن مي‌پردازيم:
استمنا در بانوان با محوريت كليتوريس

1- مرحله‌ي مشكل‌ساز : در افرادي بروز مي‌كند كه روزانه بيش از يك يا دو بار استمنا مي‌كنند. عوارض آن عبارتند از:الف) خستگي و كوفتگي
ب) عدم تمركز حواس
پ) ضعف حافظه
ت) استرس و اضطراب
2- مرحله‌ي گرفتاري شديد : در افرادي كه در روز سه تا چهار بار استمنا مي‌كنند پديدار مي‌شود. عوارض آن عبارتند از:الف) خستگي و كوفتگي
ب) تغييرات سريع خلقي
ج) حساسيت بيش از حد و زود رنجي
د) كمردرد
ه) نازك شدن موها (به دليل برهم خوردن نظم هورموني)
و) ناتواني جنسي زودرس در جواني
ي) بي‌خوابي، بدخوابي و مشكلات مشابه آن‌ها
3- مرحله‌ي گرفتاري بسيار شديد : در اين حالت فرد روزانه حتي پنج بار استمنا مي‌كند كه عوارض بسيار شديدتري در او ظهور مي‌يابد: الف) خستگي و كوفتگي
ب) ريزش شديد موها
ج) تار شدن ديد چشم‌ها
د) وِز وِز گوش
ه) انزال زودرس و غيرارادي و خروج مني به صورت قطره قطره
و) درد كشاله‌ي ران و ناحيه‌ي تناسلي
ي) دردهاي قولنجي در ناحيه‌ي لگن و استخوان دنبالچه


ترس از شكسته شدن خلوت، تنهايي محركي مناسب براي استمنا


بررسي ديگر عوارض: 1- آسيب پروستات: استمنا به شكل صحيح و غير اعتيادگونه در تقويت پروستات و جلوگيري از ابتلأ به

سرطان پروستات كمك فراواني مي‌كند. اما اگر به صورت مكرر و اعتياد گونه انجام شود، باعث تقويت احتمال ابتلأ به سرطان پروستات مي‌شود.
2- خستگي و كوفتگي مفرط: به دليل انرژي‌بر بودن اعمال جنسي كه خود ارضايي را نيز شامل مي‌شود، موجب كمبود انرژي و تخليه‌ي ذخاير گليكوژن (نوعي قند كه براي تأمين انرژي سلول‌هاي عضلاني لازم است) مي‌گردد، در نتيجه خستگي و كوفتگي مفرط روي مي‌دهد.
3- گرفتگي عضلاني: براي رسيدن به حالت اوج لذت جنسي يا ارگاسم، عضلات بدن و دستگاه تناسلي چه در مردان براي تخليه‌ي اسپرم و چه در زنان براي پمپاژ خون به ناحيه‌ي تناسلي منقبض مي‌شوند. در استمنا اعتياد گونه و زياده از حد، عضلات هميشه در حال انقباض و گرفتگي هستند.
4- آسيب و سكته‌ي مغزي: به دليل هجوم خون به آلت تناسلي در آقايان و دستگاه تناسلي در بانوان و نرسيدن خون و در پي آن كمبود اكسيژن و غذا در مغز، احتمال سكته‌ي مغزي بسيار زياد است. به همين دليل توصيه مي‌شود حتي المقدور خود ارضايي به حالت دراز كشيده و خوابيده انجام شود تا خون كافي به مغز برسد.
5- بروز انواع سرطان‌ها: در جنس مذكر علاوه بر سرطان پروستات كه ناشي از حالت اعتياد گونه‌ي خود ارضايي است سرطان هاي ديگري همچون سرطان آلت تناسلي و سرطان بيضه نيز مشاهده مي‌شود. در جنس مونث سرطان مهبل و مخاط مهبل و سرطان كليتوريس بروز پيدا مي‌كند. كاملاً مشخص است كه بروز اين سرطان‌ها به دليل كار كرد بيش از اندازه‌ي عضو تناسلي بوده و در سير طبيعي بدن به ندرت همچنين بيماري‌هايي ديده مي‌شود.
6- آسيب روحي- رواني: بيشترين آسيب و عارضه‌ي خود ارضايي آسيب روحي و رواني‌اي است كه به خود فرد وارد مي‌شود. مهمترين اين عوارض افسردگي و احساس گناه پس از خود ارضايي است. ضعف حافظه و حواس‏پرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشه‌گيري، بي‌‏نشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاش‌گري، بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي و ضعف اراده، احساس حقارت و عدم اعتماد به نفس از ديگر عوارض روحي- رواني اين امر هستند.
7- عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بي‌ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر(استمنا بعد از ازدواج) احساس طرد شدن و از بين رفتن عزّت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك از آسيب هاي اجتماعي خود ارضايي هستند. ‏

خود ارضايي آلت‌محور در آقايان
لازم به ذكر است كه عوارض زير به هيچ عنوان ارتباطي با خود ارضايي ندارد:
1- سياهي دور چشم: به دليل عوارض ژنتيكي و فقر آهن در بدن ظاهر مي‌شود. 2- عقيم شدن: بر اثر عوامل بيماري‌زا، عوامل محيطي و عوارض ژنتيكي ايجاد مي‌شود.
3- كوچك شدن و تنبلي بيضه‌ها: بيضه‌ها براي ساخت اسپرم مرتباً در حال حركت براي به دست آوردن دماي مناسب هستند كه گاهي به درون بدن كشيده مي‌شوند و به اشتباه كوچك شدن آن‌ها دانسته مي‌شود. خود ارضايي همچنين موجب به كار افتادن بيضه ها و فعاليت آن‌ها مي‌شود كه ارتباطي با تنبلي و كوچك شدن آن‌ها ندارد.
4- نابينايي، ناشنوايي و از بين رفتن سيستم عصبي در اثر كمبود مني: مايع مني از سلول اسپرم و مايعات غدد ضميمه دستگاه تناسلي (مانند غده‌ي پروستات در انسان و غدد وِزيكولي در نشخواركنندگان) تشكيل شده است. نقش مايعات غدد ضميمه جنسي ابتدا خنثي كردن محيط اسيدي مجراي خروج اسپرم و سپس تغذيه‌ي خود اسپرم است.
اسپرم در بخش انتهايي مسير خروج خود از بدن با مجراي خروج ادرار در آلت تناسلي هم مسير مي‌شود و چون ادرار اسيدي است، پس مايعات غدد ضميمه جنسي مي‌توانند اين محيط اسيدي را با قليايي بودن خود، خنثي كرده و مسير مناسبي براي عبور و خروج اسپرم فراهم كنند. اين وظيفه در انسان بيشتر بر عهده‌ي مايعات قليايي توليد شده از غده‌ي پروستات است.
مايعات غدد ضميمه سرشار از قند فروكتوز هستند كه براي تغذيه‌ي خود اسپرم در نظر گرفته شده است و به هيچ وجه براي تغذيه و انرژي‌زايي ديگر عناصر و ارگان هاي بدن كافي نيستند، بنابراين نابينايي، ناشنوايي و ديگر عوارض عصبي و غيرعصبي نسبت داده شده به نبود يا كمبود اسپرم براي توليد انرژي صحيح نيست.

احتمال صدمات و سكته‌ي مغزي در خود ارضايي به صورت درازكش كم‌تر از حالت ايستاده است
ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه جذب اسپرم تبعات و هزينه‌هايي براي بدن دارد كه از آن جمله مي‌توان به گرماي اضافي توليد شده در اثر جذب اسپرم از عروق بيضه اشاره كرد كه با گذشت زمان مانع از توليد اسپرم سالم در بيضه‌ي فرد مي‌شود و در افرادي كه عمل وازكتومي (بستن لوله هاي منتقل كننده‌ي اسپرم براي جلوگيري از بارداري) را انجام داده‌اند، اين عارضه بيشتر مشاهده مي‌شود.
خود ارضايي مزايايي هم دارد:خود ارضايي مانند هر پديده‌ي ديگر جهان طبيعت داراي سود و زيان است. اينكه ما فقط معايب آن را ببينيم، امري خارج از انصاف است. در اين بخش به پاره‌اي از مزاياي خود ارضايي به طور خلاصه اشاره مي‌كنيم:
1- بزرگ‌ترين مزيت خود ارضايي اين است كه مانع از برقراري يك رابطه‌ي پرخطر جنسي از طرف شخص مي‌شود. 2- به ثبات در رابطه‌ي جنسي و شناخت ميزان پايداري در وضعيت هاي مختلف جنسي كمك مي‌كند.
3- شناخت بيشتر بدن، دستگاه تناسلي و لحظه‌ي اوج لذت جنسي (ارگاسم) و كنترل اين لحظه.
4- اطلاع يافتن از ميزان تقاضاي جنسي از شريك خود و نحوه‌ي برخود با او هنگام برقراري رابطه.
5- آشنايي با سيكل جنسي بدن خود و مواقع تقاضا براي انجام عمل جنسي و تحت اختيار گرفتن شرايط بدني.
6- آموزش از تخيلات جنسي خود در هنگام خود ارضايي و رفتارسازي جديد از آن‌ها در واقعيت و هنگام برقراري رابطه.
7- مواجهه با مشكلات و موانع جنسي خود و شناخت و تلاش براي رفع آن‌ها.
8- طراوت و لطافت آلت تناسلي براي فرد بسيار مهم است؛ خصوصاً در زنان بدون همسر و مطلقه. اين طراوت مي‌تواند با انجام خود ارضايي معقول و كنترل شده بازسازي گردد.
9- خود ارضايي اين امكان را به فرد مي‌دهد كه بدون نگراني از بيماري ها يا مرزهاي موجود در روابط جنسي، خود را به مرز تخليه برساند.
10- خود ارضايي باعث كاهش فشارهاي دوره‌ي عادت ماهيانه در زنان مي‌شود.
11- ايجاد آرامش و فراهم كردن خوابي راحت و عميق براي فرد. به دليل كاهش فشار خون در اثر هجوم خون به جهاز تناسلي. البته همچنين حالتي در رابطه‌ي جنسي عادي هم به وقوع مي‌پيوندد.
12- تخليه‌ي فشارهاي منفي كه در طول روز به سراغ فرد مي‌آيند. با انجام خود ارضايي بسياري از اين فشارها تخليه مي‌شوند.
13- خود ارضايي بسيار سريع تر از رابطه عادي فرد را از فشار جنسي رها مي‌كند.
14- استمنا كمتر از يك رابطه‌ي جنسي، انرژي و زمان صرف مي‌كند و فضا و احتياجات آن بسيار در دسترس و قابل تهيه است. . .
و تعدادي از موارد ديگر كه با توجه به شرايط بدني، رواني و اجتماعي فرد مي‌توانند براي او از مزاياي اين امر محسوب گردند.

دستگاه تناسلي مرد

خود ارضایی از ديد مذاهب و اديان: يهوديت: خود ارضايي در يهوديت به طور كامل منع نمي‌شود و عملي توأم با سلامتي و نشاط‌آوري تلقي مي‌گردد؛ اما در برخي شاخه‌هاي آن خود ارضايي جنس مذكر ممنوع است.
اسلام: در اسلام استمنا حرام است و اكثر فقها آن را گناه كبيره به شمار مي‌آورند. همچنين اگر مسلمان روزه‌دار استمنا كند، روزه‌اش باطل و كفاره‌ي جمع بر او واجب مي‌شود. پس از استمنا غسل بر مسلمان واجب مي‌شود (غسل جنابت) و در صورت عدم انجام غسل، عبادت او پذيرفته نمي‌شود. برخي فقها مانند آيت‌الله لنكراني، خود ارضايي را در صورتي كه براي آزمايش پيش از ازدواج نياز به اسپرم وجود داشته باشد و از راه ديگري نتوان اسپرم‌گيري كرد، بلامانع مي‌دانند.
ديدگاه اهل سنت: اهل سنت نظرات متفاوتي را درمورد خود ارضايي دارند. برخي آن را در تمام اشكال و موارد حرام مي‌دانند، برخي در مواردي آن را مجاز مي‌شمارند و برخي آن را مكروه مي‌دانند.
ديدگاه شيعيان: از نظر شيعيان خود ارضايي به طور كامل و در تمام اشكال آن حرام مي‌باشد.
مسيحيت: كاتوليك‌ها در پاره‌اي موارد همانند خود ارضايي براي شناخت بدن و احساسات جنسي آن را مجاز مي‌شمارند. به عقيده‌ي پروتستان ها، خود ارضايي يك سير طبيعي از سيكل جنسي افراد است و اين امر مانع از روابط جنسي غيرمجاز مانند همجنس‌بازي مي‌شود.
تائويسم: يك آيين قديمي چيني است كه نويد بخش زندگي طولاني است. در اين آيين مردان از خود ارضايي منع شده‌ند. زيرا با اعتقاد به منابع انرژي در شكم تحتاني، استمنا بدن را از انرژي تخليه و مانع ادامه‌ي حيات هارمونيك كه به آن نويد داده شده، مي‌شود. همچنين اعتقاد بر اين است كه خود ارضايي زنان باعث كاهش طول عمر و امراض لاعلاج در آنان مي‌شود.


دستگاه تناسلي زن


نكات و روش هاي تخفيف و درمان خود ارضايي:سه نكته‌ي مهم مشترك براي تخفيف و درمان ميان همه‌ي امراض و عادات وجود دارد:
يك- در درمان هر بيماري يا ترك هر عادت، مهم‌ترين قسمت عزم و اراده‌ي فرد براي درمان و ترك عادت است. دو- عدم يأس و نااميدي براي ترك و ايمان به درمان‌پذيري.
سه- در نظر گرفتن زمان براي ترك و درمان.
براي ترك يا تخفيف استمنا راه هاي متعددي وجود دارد كه به مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود. بايد توجه داشت كه راه‌هاي موجود در همه‌ي افراد مؤثر نيستند و همانند حساسيت‌هاي مختلف كه در هر فرد متفاوت عمل مي‌كنند، شخص بايد با شناخت و در نظر گرفتن شرايط خود اقدام به ترك يا كاهش اين امر كند.
1- تلقين به شخص كمك مي‌كند تا اراده‌ي خود را تقويت كند و به خود بگويد كه مي‌تواند استمنا را كنار بگذارد. 2- افزايش فواصل زماني خود ارضايي. براي مثال از روزي دو مرتبه به روزي يك مرتبه و ...
3- عدم مشاهده‌ي مناظر شهوت‌انگيز از جمله فيلم، عكس و پوستر، همچنين نوشته‌ها، داستان‌ها و. . .
4- اسلام ازدواج را براي جلوگيري از روابط جنسي خارج از محدوده‌ي زناشويي توصيه مي‌كند. اما در شرايط امروز كه ازدواج كاري بس مشكل شده است، برخي ازدواج موقت را پيشنهاد كرده‌اند كه خود جاي بحث دارد.
5- منحرف كردن فكر در صورتي كه تحريكي براي خود ارضايي اتفاق افتاد.
6- دوري از خيال‌پردازي و سرگرم بودن به كارهاي مفيد مانند مطالعه، ورزش و ...
7- تنهايي، كليد اقدام به استمنا است.
8- بهتر است براي استحمام و شستشوي بدن به خصوص جهاز تناسلي، از وسايل نرم مانند ابر استفاده نشود و هر چه زودتر كار استحمام را به پايان رساند. عدم مشاهده‌ي بدن عريان نيز از بروز تحريك جلوگيري مي‌كند.
9- پوشيدن البسه‌ي تنگ و چسبان عامل تحريكي مناسبي براي استمنا است. لباس تنگ با مالش عضو جنسي شرايط را براي خود ارضايي فراهم مي‌كند.
10- تخليه مثانه قبل از خواب
11- شستشوي دستگاه تناسلي با آب سرد پس از ادرار كردن كمك مؤثري در رفع و عدم تحريك آن مي‌كند.
12- پر نكردن شكم پيش از خواب با غذاي سنگين
13- اجتناب از خوردن غذاهاي محرك مانند فلفل، پياز، خرما، ادويه جات، گوشت قرمز و غذاهاي پرچرب
14- در نوشيدن مايعات خصوصاً در هنگام خواب افراط نشود، همچنين از مصرف الكل پرهيز شود.
15- و در انتها تحليل شرايطي كه فرد را وادار به خود ارضايي مي‌كند، مي‌تواند نقش مهمي را در يافتن راهي براي چگونگي ترك يا تخفيف آن ايفا كند.

سه‌شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۶

دنیای بزرگ همجنس‌گرایی

گرایش جنسی

گرایش جنسی که ترجیح جنسی و تمایل جنسی نیز نامیده شده توصیف کننده نوع محل تمرکز تمایلات عشقی، جنسی، احساسی و تخیلی افراد است. رده‌بندی گرایش‌های جنسی موجودات زنده معمولاً برپایه نوع جنسیتی که مورد تمایل آنهاست صورت می‌گیرد. انواع این گرایش‌ها عبارتند از:

همجنس‌گرایی: گرایش به جنس موافق دگرجنس‌گرایی: گرایش به جنس مخالف دوجنس‌گرایی: گرایش به هردو جنس بی‌جنسی: نداشتن گرایش جنسی به هیچکس پیر دوستی مرده بازی سادیسم-مازوخیسم تراجنسی عقده نرگسی مدفوع خواری دوجنس گرایی(بای سکسوآلیزم) فتیش(شیفتگی) بدن نمایی بوکاکی

همجنس‌گرایی یکی از گرایش‌های جنسی است‌ که مشخصه آن تمایل زیبایی شناختی، عشق رومانتیک، و تمایل جنسی منحصرآ نسبت به جنس همگون با خود فرد می‌باشد. به فردی که به جنس دیگر گرایش داشته باشد دگرجنس‌گرا و به افرادی که هم به جنس دیگر و هم به همجنس خود تمایل دارند دوجنس‌گرا می‌گویند.در اصطلاح اسلامی به ارتباط جنسی بین مردان «لواط» (برگرفته از نام لوط پیامبر قومی که به این کار مشهورند) و به ارتباط جنسی بین زنان «مساحقه» می‌گویند.در گویش مردم عامی افراد همجنس‌گرا - زن یا مرد - با عنوان عمومی «همجنس‌باز» خوانده می‌شوند ولی واژه‌های دیگری نیز در گفتار عوام برای اشاره همجنس‌گرایان وجود دارد که معمولاً تحقیرآمیز و محکوم‌کننده‌ هستند؛ به عنوان مثال همجنس‌گرایان مرد در زبان فارسی با عناوین چون اِواخواهر، اُبنه‌ای (شخص مفعول در عمل جنسی همجنس گرایان) و عناوین زننده‌تر خوانده می‌شوند.برای اشاره به همجنس گرایان زن در زبان فارسی معمولاً واژه لزبی بکار می‌رود که از واژهٔ انگلیسی Lesbian آمده‌است. البته در گفتار ایرانیان به همجنس‌گرایان زن، طَبَق‌زن گفته می‌شده‌است که به عمل طَبَق‌زنی اشاره داشته‌است. این لغت امروزه بندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد.پدیده همجنس گرایی همیشه با بشر بوده‌است و در ادبیات و هنر جهان از زمان بسیار کهن، شاهد اشاراتی به این پدیده هستیم.

تئوری هورمونی پیش از تولدزیست شناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی کاملاً کشف شده‌است. استرادیول و تستوسترون که به وسیلهٴ آنزیم 5-α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون می‌شوند، عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرنده‌های آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا می‌شوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر می‌شوند که تعداد این گیرنده‌های آندروژن بسیار کم (مانند نشانگان بی حسی آندروژنی) و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُِریاختگی مادرزادی غدهٴ فوق کلیه)احتمالاً همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجهٴ چنین دگرگونیهایی است. در این مطالعات دیده شده‌است که در زنان همجنسگرا عموماً بیش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ایجاد شده‌است. با این وجود تحقیقات دربارهٴ همجنسگرایی مردان نشان می‌دهد که ایجاد حالات مردانه چه بیش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرایی در مردان می‌شود.
تفاوت های فیزیولوژیکی همجنسگرایانتحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده‌اند، مانند تحقیقات پیشگامانهٴ عصب شناس سیمون لوی، نشان می‌دهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد.این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار می‌سازند. لوی در آزمایشی دریافت که مغز 10% از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد(منبع). گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا می‌گیرند که همجنسگرایی در افراد پدیده‌ای مادرزادی است.با این حال خود «لوی» می‌گوید:«تحقیقات من ثابت کنندهٴ یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکرده‌ام. INAH-3 بیشتر مانند حلقه‌ای از زنجیرهٴ هسته‌های شکل دهندهٴ رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل می‌کند تا یک هستهٴ همجنسگرا کننده... و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار داده‌ام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بوده‌اند و بعد از تولد به وجود نیامده‌اند.»
تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند. مقایسه‌ای که بین اندازهٴ INAH-3 در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعهٴ آماری) نشان داد که اندازهٴ این بخش از مغز در هر دو آنها مشابه‌است. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازهٴ INAH-3 یافته نشده‌است. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجهٴ مشابهی منتهی نشد.بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگ‌تر با همجنسگرایی فرد می‌باشد. بلانکارد و کلاسن در سال 1997 اعلام کردند هر برادر بزرگ‌تر احتمال همجنسگرایی فرد را تا 33% بالا می‌برد. این یافته طبق گفتهٴ بلانکارد «یکی از معتبر ترین یافته‌های اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شده‌است.» بر طبق این یافته، گفته می‌شود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد می‌کند و این واکنش با جنین بعدی تشدید می‌شود. این جنینها آنتی ژن H-Y را که نفش آنها در تغییرات جنسی مهره‌ها تقریباً ثابت شده‌است تولید می‌سازند و این همان آنتی ژنی است که آنتی بادی مادری H-Y به آن واکنش داده و نیز یاد آوری (از نظر ایمنی شناختی) می‌نماید. سپس آنتی بادیهای H-Y تولید شده توسط مادر به جنین حمله می‌کنند و کارایی آنتی ژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین می‌آورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» یاد می‌شود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگ‌تر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقایسه می‌کرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا می‌آورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش می‌دهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسأله ندارد جالب اینجاست که این موضوع فقط در مردان راست دست صادق است . دربارهٴ زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده‌است.
رفتار همجنس گرایانه در حیواناترفتارهای همجنسگرایانه در فرمانرو جانوران و بخصوص حیواناتی که در درجه بندی تکاملی به انسان نزدیکترند نیز دیده می‌شود(مانند میمونهای بزرگ). جانت مانن، پروفسور دانشگاه جورج تاون صریحاً این نظریه را مطرح کرده‌است که همجنسگرایی، لااقل در دلفینها مزیتی است که در اثر تکامل به وجود آمده و حملات و تجاوزهای داخل گونه‌ای را خصوصاً در نرها کاهش می‌دهد.برای اطلاعات بیشتراینجا را کلیک کنید.+بعضی پنگوئنهای نر تمایل به تشکیل جفت با نرهای دیگر و لانه سازی مشترک با آنها دارند. در این مواقع از یک سنگ به عنوان جایگزین تخم استفاده می‌شود.در سال 2004 پارک مرکزی حیوانات واقع در ایالات متحده آمریکا، سنگ یادشده را با یک تخم بارور جایگزین کرد که زوج نر آن را به عنوان فرزند خود بزرگ کردند . باغ وحشهای آلمانی و ژاپنی نیز گزارشاتی دربارهٴ همجنسگرایی بین پنگوئن هایشان منتشر کرده‌اند. این پدیده همچنین در زیستگاه آبی کلی تارلتون در آوکلند نیوزیلند مشاهده شده‌است. +معاشقه و دخول کامل در روابط گاوهای نر، خصوصاً گاومیش کوهان دار امریکایی معمول است. روابط اینچنینی در ماده‌های نوع دیگری از گاوها رواج دارد. +همجنسگرایی در گوسفندان (که در 6 تا 10% قوچها دیده می‌شود)همراه با تفاوت در حجم بخشهای معینی از مغز و فعالیتهای شیمیایی است. مطالعاتی که توسط مجلهٴ درون ریز شناسی انجام شد، نشان داد عوامل فیزیولوژیکی و زیست شناختی تأثیرگذارند. نتایج این بررسیها با بررسیهایی که لوی روی نمونه‌های انسانی انجام داد مشابه‌است. +گوسفندان نر کوهی امریکایی نیز از این نظر به دو دسته تقسیم می‌شوند : آنها که درگیر روابط همجنسگرایانه می‌شوند و گروه دیگر که اینگونه نیستند.

روانشناسی همجنس گرایاندر ابتدای قرن بیستم، مباحثی نظری پیرامون تحلیل روانی درگرفت که ادعا می‌کرد در همهٴ افراد طی نمو روانی، دوجنس گرایی به وجود می‌آید. مطالعات عددی آلفرد کنزی در سال 1940 و همچنین دکتر فریتز کلین در سال 1980 تأیید کنندهٴ این نظریات بودند.مطالعات تازه که با چاپ کتابهای آلفرد کنزی با نامهای «رفتارهای جنسی انسان مذکر» و «رفتارهای جنسی انسان مؤنث» به نتایج مهمی منتهی شد، بیانگر این بود که اکثر مردم در مقاطعی دارای تجربیات و یا عواطف همجنس گرایانه بوده‌اند. پژوهشهای علمی معاصر ادعا می‌کنند که اکثریت جامعهٴ انسانی تمایلات دوجنس گرایانه دارند. گرایش جنسی برخلاف آنچه بیشتر مردم تصور می‌کنند یک متغیر گسسته نیست که به 2 گروه «دگرجنس گرا» و «همجنس گرا» تفکیک شود، بلکه متغیری پیوسته‌است که خصوصیات مابین این گروه‌ها را نیز داراست. گزارشات «کنزی» نشان می‌دهند که حدود 4 درصد از بالغین امریکایی برای تمام عمر منحصراً همجنس گرا هستند و حدود 10 درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس گرایانه بروز داده‌اند. با این حال درصد افرادی که به طور برابر با هر دو جنس رابطه دارند کمتر از میزان مورد انتظار است. این می‌تواند به علت فشارهای اجتماع بر افراد باشد که آنها را مجبور می‌کند بر خلاف غرایز درونی خود و به طور ناخودآگاه برچسبهای مطلق هویت جنسی را از قبیل «همجنس گرا» یا «دگرجنس گرا» بپذیرند.کنزی، به همراه فعالان گروه‌های LGBT بر جنبه‌های تاریخی و سیالیت گرایشهای جنسی تأکید می‌کرد. مطالعات کنزی همچنین نشان داد که گرایش جنسی در دوران حیات فرد در جهات مختلف رشد می‌کند و ندرتاً (و نه لزوماً) امکانات جذب شدن به جنسیت متفاوتی را فراهم می‌کند. بسیار نادر است که شخصی گرایشات جنسی خود را تغییر دهد و همچنین بعید است که این اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهی تمایلات جنسی گسترش می‌یابند و یا دستخوش تغییر شده و جوهرهٴ متفاوتی پیدا می‌کنند. نظریه فراهنجار ایده‌های «ساختار اجتماعی» را مرتبط با قضیه می‌داند و معتقد است باید به تمایلات جنسی تنها در چهارچوب تاریخی آن نگریست. در این نگاه، گرایش جنسی محصول تأثیرات جامعه‌است و یک ویژگی تحت کنترل انسان و ارادهٴ او محسوب نمی‌شود. بیشتر روانشناسان با نتایج کلی آزمایشات کنزی موافقند و به رشتهٴ پیوستهٴ تمایلات جنسی عقیده دارند، که در آن افراد کاملاً همجنس گرا و کاملاً دگرجنس گرا در دو انتهای بردار و اقلیت قرار دارند و اکثریت را دوجنس گرایان تشکیل می‌دهند. بعلاوه تقریباً همهٴ روانشناسان هم عقیده‌اند که گرایش جنسی در سنین پایین شکل می‌گیرد و به طور ارادی قابل تغییر نیست.البته بعضی دیگر از تحقیقات اسلوب کاری کنزی را زیر سؤال می‌برند و نتایج این آزمایش را در برآورد تعداد همجنس گرایان و دگرجنس گرایان اغراق آمیز می‌دانند. آنها دلیل خود را انتخاب افراد نامناسب برای تحقیق (که شامل همجنس گریان و زندانیهایی که بعضاً متهم به تجاوزهای جنسی بوده‌اند می‌شود) بیان می‌کنند. به هر حال نظریات کنزی در رابطه با «رشتهٴ پیوستهٴ تمایلات جنسی» هنوز مورد قبول است و با یافته‌های تحقیقات زیست شناسی انجام شده بر تفاوتهای ساختاری مغز افراد و حیوانات دارای گرایشات جنسی مختلف سازگاری دارد.
اصلاح رفتار؟بعضی درمانگرها، گروه‌ها، یا مؤسسات ادعا می‌کنند قادر به کمک به همجنس گرایان برای غلبه بر رفتارهای همجنس گرایانهٴ خود هستند. اکثر آنها پیروان ادیان ابراهیمی هستند که در مسلک آنان همجنس گرایی غیرطبیعی و گناه‌است و یک گرایش جنسی نامطلوب به حساب می‌آید. این نوع روان درمانی در جهت حذف علایق همجنس گرایانه و توسط افرادی که همجنس گرایی را یک اختلال یا گناه تلقی می‌کنند استفاده می‌شود. این افراد معتقدند که همجنس گرایی اصولاً نوعی گناه‌است و از طریق توبه و ایمان می‌توان آن را از بین برد.تاکنون هیچ سند علمی و معتبری بدست نیامده که حاکی از «درمان» موفق یک همجنس گرا و تبدیل او به یک دگرجنس گرا باشد و حتی برخی افراد در اثر چنین «درمان»هایی دچار صدمات خطرناک و جدی شده‌اند. با این حال طرفداران درمان همجنس گرایی به افرادی اشاره می‌کنند که به زعم آنها «موفق» شده‌اند.(ر.ک به انجمن ملی مطالعه و درمان همجنس گرایی). به هر جهت تنهٴ اصلی جامعهٴ پزشکی و روانشناسی این ادعاها را مردود می‌داند و تلاش برای تغییر گرایش جنسی را بی اثر و بالقوه خطرناک تلقی می‌کند.
همجنس گرایی در کشورهای مختلف

ایران
در نظام جمهوری اسلامی همانند دیگر کشورهای اسلامی همجنس گرایی جرم محسوب میشود و دارای قوانین جزایی خاص خود است. در خصوص لواط، به معنای نفس عمل جنسی بین دو مرد، در حضور چهار شاهد عادل و یا چهار مرتبه اقرار از سوی کسانی که لواط کرده‌اند به این عمل در دادگاه، بنا به احکام اسلامی که مبنای قانون مجازات در جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند حکم اعدام برای هر دو طرف اجرا می‌گردد.همجنس گرایی زنان زیر عنوان «مساحقه» عمل مجرمانه اعلام شده‌است. مادهٔ 127 قانون مجازات اسلامی مساحقه را این طور تعریف کرده‌است :«مساحقه، هم جنس بازی زنان است با اندام تناسلی». در موضوع مساحقه جرم به فعل دو زن بستگی دارد و در جریان تحقق جرم اساسا جنس مذکر غایب است. به موجب مادهٔ 134 قانون مجازات اسلامی: «هرگاه دو زن که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت ، برهنه زیر یک پوشش قرار گیرند به کمتر از صد تازیانه تعزیر می‌شوند. در صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر در مرتبهٔ سوم به هر یک صد تازیانه زده می‌شود». در صورت تکرار جرم، مرتکب را اعدام می‌کنند ( مادهٔ 131 قانون مجازات اسلامی). یکی از راههای اثبات جرم هم جنس گرایی زنان شهادت شهود است. قانونگذار برای اثبات این جرم به شهادت مردان رجوع میکند و شهادت زنان را در جرمی که کاملا زنانه‌است معتبر نمی‌شناسد.

اروپااکثر کشورهای اروپا در عین به رسمیت شناختن همجنس گرایی قوانین خاصی نیز برای آنها تدوین کرده و یا در حال انجام آن هستند. برای مثال قانون ازدواج همجنسگرایان در بلژیک در سال ۲۰۰۳ تصویب شد. ایالات متحده آمریکادر اکثر ایالت‌های آمریکا همجنس گرایان دارای مشروعیت بوده حتی دارای قوانین ازدواج هستند. رئیس جمهور کنونی آمریکا، جرج دبلیو بوش، تلاش‌هایی برای محدود کردن ازدواج همجنس‌گرایان به عمل آورده‌است.خاورمیانهدر اکثر کشورهای خاور میانه به دلیل قوانین اسلامی با هم‌جنس‌گرایان برخورد میشود. همجنسگرایان و مذهبتمام مذاهب سامی (اسلام،مسیحیت و یهودیت) با همجنس گرایی به طور علنی مخالفند اما برخی مسیحیان در این زمینه نظرات ضد و نقیضی دارند چنان که برخی کلیساها عقد آنان را میبندد و برخی آنان را مطرود می‌دانند.

جمعه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۶

ماریا لورا

در روز ۲۵ ژوئن سال جاری (۲۰۰۷) اتفاق جالبی رخ داد و خانم "ماریا لورا" به عنوان زیباترین دختر جهان از بین ۴۴ دختر برگزیده و شایسته انتخاب شد. ماریای زیبا، زندگی عجیب و جالب توجهی را دنبال می کند که یکی از همین حکایات عجیب زندگی اینکه تابحال ۲۲ بار اقدام به خودکشی کرده که هر بار با بداقبالی روبر شده است! این دختر زیبا و شایسته همچنین برنده سه جایزه معتبر تئاتر، ۱۴ جایزه بین المللی موسیقی، ۲۱جایزه و تقدیرنامه و مدال ورزشی از مسابقات مختلف است و تاکنون در ۹ المپاد علمی شرکت نموده و ۱۳ عنوان کتاب و مقاله را نیز به چاپ رسانده است. جالب تر اینکه وی پس از ۳ ماه آموزش در عرصه مجسمه سازی موفق شد ۴ مجسمه سنگی را بتراشد و تا امروز بیش از ۵۰ نمایشگاه فردی و گروهی نقاشی و عکاسی را تدارک دیده است. ماریا لورا همچنین یکی از افراد فعال در یونیسف است و گرانترین مانکن اروپا. وی بارها پیشنهاد بازی در فیلمهای بزرگی همچون تایتانیک، کوهستان سرد، مرداب، یک روز یک زن، دیدار در لاس وگاس و ... را رد نموده بود. یکی دیگر از جنبه های زندگی او، ایمان به خداست. قداست این ایمان بحدی است که فکر می کند اگر ازدواج با مردی را تجربه نماید حتما از خداوند دور شده و رابطه اش با خدا در معرض خطر قرار می گیرد. چند ماه پیش نیز دانشجویان دانشگاه گالکسی آمریکا چشمان خانم لورا را زیباترین چشمهای روی زمین انتخاب نموده بودند. لورا تا امروز حتی یکبار هم مصاحبه نکرده و هیچوقت به یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی جواب مثبت نداده است.
اما یک هنرمند فرانسوی با توجه به تمام مواردی که در بالا عنوان شد، زیباترین عکس "ماریا لورا" ( ماریا در این عکس کاملا برهنه است) را در قالب یک اثر سه بعدی گنجاند و به تعداد اندکی از نشریات فرانسوی ارسال نمود.

شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۶

عشق و دستبد

دوستم در بیمارستان است.
مردی به نام شوهر، با لگد به پهلویش، شکمش زده و خون در میان یکی از دنده هایش لخته شده.
به همین سادگی . نگاهش کنید، دو خط هم نشد این همه ظلم و رنج، نه حتی به اندازه تمام دردی که از صبح به خاطرش می نالید. نشسته ام پاي تلفن منتظر. دوست ديگرم در ايران باید به بیمارستان برود.
دیشب بود که با بغضی در گلو ماجرا را تعریف کرد. گفتم شکایت کند. گفت: تنهاست. گفتم: با همیم.
صبح از دادسرا به کلانتری، از کلانتری به پزشکی قانونی و از پزشکی قانونی به کلانتری رفته.
تمام مدت می گفت درد دارد. گفتم شاید خونریزی داخلی کرده ای. سطح شکمش کبود نبود.
خانم دکتر پزشکی قانونی با لحنی بی تفاوت گفته: فقط جاهایی که کبود و زخم است نشان بده.
گفته: درد دارم.
خانم دکتر پزشکی قانونی با لحنی عصبانی گفته: به یک جراح مراجعه کن. من فقط می توانم در مورد جاهایی که کبود است و زخم بنویسم.
هفته پیش، اولین بار، شوهر او را زد. موهایش را کند. تا مرحله پزشکی قانونی هم رفت اما توصیه کردند تا همینجا کافی ست.
گریه اش گرفته بود. می گفت: خانم دکتر پزشکی قانونی از من پرسیده فقط همین؟ می گفت: یعنی چه فقط همین؟
گفتم: یعنی چقدر شوهرت مهربان بوده که با زرنگی تمام جوری کتکت زده که جایش نمانده.
می گفت: سرم را به میز کوبید، چندین بار. می دانم که مواد هم مصرف می کند.
می گفت: 10 روز و گاهی 20 روز یکبار می آید خانه.
یاد دختر جوانی افتادم که شوهر، سرش را به دیوار کوباند و چندی بعد، دختر با شنتی در سر زندگی می کرد. پدرش دق کرد و کوتاه زمانی ست که روزشمار پایانی زندگی خودش هم آغاز شده است.
امروز از صبح در دادسرا و کلانتری می چرخیدند. برای عریضه و تمبر و معاینات پزشکی قانونی و عکس، ده هزار تومان خرجش شد. بماند هزینه تاکسی و ... .
و وقتی به خانه رسید دیگر پولی برای خرید پوشک بچه هایش نداشت. بچه هایش.
به وکیلي در ايران تلفن زدم. گفت نمی تواند خانه را ترک کند بی آنکه به او اتهام عدم تمکین را بزنند.
دوستم از ايران گفت برایش استشهاد نامه نوشتم. به در خانه همسایه روبرویی، حاج خانم مومن و خدا ترس رفتیم که می گوید دوستم را بسیار دوست دارد و بچه هایش را. گفت: دلم برایت تکه تکه شد و برای بچه هایت. ترسیدم که در بزنم و دخالت کنم.
گفتم: دیروز که گذشت اما حالا می توانید کمک کنید. فقط امضا کنید که صدای فریادهای او را شنیده اید.
گفت: نه، من چیزی ندیدم. من می ترسم. مرا وارد این جریان نکنید.
دوستم با لحنی ملتمسانه گفت: کاری با شما ندارند. شما که صدا را شنیدید لطفا شهادت بدهید.
همسایه گفته: نه،... .
می گفت: درد دارم.
می گفت: این دوبار که پایم به اینجا کشیده شد، هر بار با خودم فکر کردم که چرا؟ آن همه ادعای عشق چه شد؟
آن سالهای دویدن برای به دست آوردنم؟ آن همه اشکی که از چشمانش روان بود؟
تلفن زنگ می زند. چیزی درونم فرو می ریزد. کسی می گوید دوستم در بیمارستان است. و من همه آنچه كه او در ايران در حال تحمل است حس مي كنم : همهمه سرباز کلانتری، نگاههای شهوت زده سرباز دادسرا، زنان کتک خورده پزشکی قانونی، مثل فیلمی ناتمام در جلوی چشمانم تکرار می شوند. کمی هوا می خواهم.
میان اتاقم نشسته ام. دفترچه تاثیر قوانین در زندگی زنان را روبرویم گذاشته ام و برگه بیانیه اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را که دوستم امضا کرده است.
گوشی ام زنگ می زند. صدای زنی از خواستگاری می گوید. طعم تلخی، حلقم را تیره می کند.
بیانیه جمع آوری یک میلیون امضا برای اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را بار دیگر نگاه می کنم. چشمانم نمی خوانند. انگار کسی در جایی از وجودم فریاد می زند و چیزی بر دیوارهای بسته فرود می آید.
دوستم می گوید درد داد.
و من قاب خالی آروزهای دختری را بر دیوار می بینم که چهار گوشه اش را به نام قانون میخکوب کرده اند.
بیانیه اعتراض به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را در کیف می گذارم تا دیگر روز آغاز کنم گفتن و گفتن از آنچه بر دوستانم می رود. اینبار با صدایی رساتر و با یادآوری لحظه لحظه ی خاطرات امروزم
.

جمعه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۶

مي نويسم !آخ جون پس هستم

می خواهم بنویسم. دلم برای نوشتن تنگ شده . می نویسم و پاک می کنم. هزاران بار. ولی نمی توانم. انگار امتحاناتم تمومی ندارند. دلم برای دل سیر کتاب خواندن٬ وبگردی با خیال راحت و خیلی کارهای دیگر تنگ شده. آدمک طراحیم روزها مرا نگاه می کند و منتظرم است. خریدمش تا فیگورهای مختلف ذهنم را بیرون بکشم و بچسبانمشان به دیوار. آدمک چوبی ام با دست و پاهای لغزان و صورت بدون اجزایش نگاهم می کند. سایه اش با سایه گیلاسهای روی میز روی دیوار می افتد و از دیوار بالا می رود . روی مبل دراز کشیده ام و سایه های آدمکم را نگاه می کنم . افکارم کم کم غلیظ تر می شوند و شکل آدمکم می شوند. کاش یک مداد داشتم. یک کاغذ. کاش می توانستم ساعتها نقاشی کنم. بدون فکر. می خواهم بروم سراغ وسایل نقاشیم . بدنم بی رمق است. روی مبل خوابم میبرد ...
صبح با تلفن فرشاد از خواب بیدار می شوم. به من سفارش می کند. می گوید اگر اتفاقی افتاد که نتوانستم ديگر ببينمت... دیگر صدایش را نمی شنوم. آدمکم جلوی چشمم می آید که چیزی روی دوشش است. چیزی مثل اسلحه. کاش تمام حرفها را می کشیدم. کاش همه اش را از ذهنم بیرون می کردم. مدتهاست اخبار نخوانده ام. نمی توانم. ذهنم پر شده. کم کم دارم درسهایم را بالا می آورم. اخبار را. نگرانی ها را . احساس می کنم از همه چیز پرم. باید همه را بالا بیاورم. نمی توانم. حتی نمی توانم بنویسم. اگر فقط می توانستم همه افکارم را بـِکِشم ٬ همه آدمها را. مثل آدمک چوبی طراحی ام. بدون صورت. بدون فکر. با دست و پاهای لغزان.
پ.ن :خانم «او» می گوید تلخ می نویسی. میگویم نوشتنم این است. می گوید من که می بینمت٬ اینگونه نیستی. خانم «او» از بس که مهربان است. ولی فعلن فقط می نویسم که افکارم را بریزم بیرون. افکارم را که غالب آدمکم گرفته ام. تا روزی نقاشیشان کنم و بچسبانمشان روی دیوار .

پ.ن کاملن بی ریط :‌ شما شباهتی بین بابل و كراش و ‌ نمی بینید؟
( و به دلیل همین پی نوشت از اینکه اسکار نگرفت خوشحالم!)

جمعه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۶

اسم تو


دیگر چیزی در سینه ام نیست که بگیرد
فضایی خالی است
گاه گاه
پرمیشود از نبودنت
وسنگین میشوم
ورنه
سالهاست که
اسم تو
ذکر
قطره،قطره های خون من است

یکشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۶

چهره محذوف زن. ليليت : زن اول حضرت آدم

اگر مشغول خواندن هستید، احتمالا طرفدار حقوق زنان و آزادی بیان هستید. احتمالا به اندازه کافی درباره حذف آگاهانه زن از رسانه های حکومتی مطلع و به آن معترض هستید. حالا سوال اینجاست که دلیل این حذف چیست و در مقابل آن چکار باید کرد ؟ به تصویر نگاه کنید. این تصویر بخشی از کارت «عشاق» مجموعه تارو (یا تاروت) طراحی کراولی است. این کارت نماینده عشق است و در اکثر طراحی ها تصویر آدم، حوا و مار فریبکار روی آن طراحی می شود. اما صبر کنید ! انگار اینجا با دو زن روبرو هستیم. به نظر می‌رسد که کراولی متخصص اسطوره‌های باستان از تصویر دو زن استفاده کرده است : یکی روشن و یکی تیره. یکی با موهای بلند و یکی با موهای کوتاه. یکی اغواگر مردان و یکی دارای استقلال شخصیت. نفر سمت راست را همه می شناسیم : حوا که با پوست روشن و بدون لکه، نقش مثبت را در افسانه های امروز ما بازی می کند. اما نفر دوم تقریبا برای همه ما ناآشنا است چرا که در طول تاریخ آرام آرام از کتاب های مذهبی حذف شده و حتی در دوره‌های بعد به عنوان یک شخصیت منفی نیز به مردم شناسانده شده. می دانید این زن کیست ؟ باور بکنید یا نه، زن اول حضرت آدم است؛ لیلیت ! بر اساس اسطوره‌های بسیار قدیمی (مثلا سومری) و بعدها بر اساس عهد عتیق، کتاب پیدایش (Genesis 1:27) خداوند اولین انسان را به شکل موجودی دوگانه، هم زن و هم مرد، آفرید «خداوند انسان را به شکل خود آفرید، وی را به شکل خدا آفرید؛ او را زن و مرد آفرید». این مساله را آریستوفان نیز تکرار کرده است. خداوند موجودی هم زن و هم مرد آفرید و بعد با شمشیر - که در تصویر نیز قابل مشاهده است - این بدن را به دو قسمت زن و مرد تقسیم کرد - و به همین دلیل زن و مرد دائما در جستجوی یکدیگر هستند-. بر اساس این اسطوره، لیلت اولین همسر آدم بود. لیلیت همزمان با آدم آفریده شده بود و منبع خلقت وی با آدم تفاوتی نداشت پس با وی احساس برابری می کرد و هرگز به آدم اجازه نداد تا وی را - به خاطر زن بودن - مورد تحقیر قرار دهد. شرط لیلیت در همبستری، رضایت طرفین بود. به گفته کتاب The Alphabet of Ben-Sira (نویسنده ناشناس، بین قرن 8 تا 11) «لیلیت گفت "من زیر تو نخواهم خوابید" و آدم گفت "من نیز پایین تو قرار نخواهم گرفت و تنها بالای تو خواهم بود. چرا که تو تنها برای موقعیت مادون مناسبی در حالی که من در موقعیت برتر قرار دارم."» به همین دلیل، لیلیت آدم را ترک کرد و در دریای سرخ، سکنی گرفت. آدم به خداوند شکایت برد و خداوند پس از اینکه نتوانست لیلیت را به بازگشت متقاعد کند، حوای اغواگر و مطیع را از دنده چپ آدم برای تمتع وی خلق کرد. بعد از این ماجرا اطلاعات چندانی از لیلیت در دست نیست چرا که سیستم پدرسالار، استقلال او را به رسمیت نشناخت و عملا او را از تاریخ و کتاب‌های رسمی حذف نمود و هر جا که به او اشاره شد، وی را شخصیتی شریر با بدنی شیطان مانند نشان دادند که بدون رعایت «اخلاقیات» مشغول به فساد کشاندن جهان است. در بسیاری نقاشی های مذهبی، ماری که حوا را به خوردن سیب سوق داد، به شکل لیلیت تصویر شده است (مثلا در نقاشی کلیسای نوتردام پاریس - تصوير يك - در نقاشی وسوسه و هبوط اثر میکل آنژ – تصوير دو - و نقاشی کرباس تیتیان به نام هبوط انسان – تصوير سه - همچنین در باورهای عامه مسحیان و یهودیان، لیلیت عامل سندروم مرگ ناگهانی نوزادان است چرا که دربرابر انتقام خداوند از وی (کشتن فرزندان اش) تصمیم گرفته است تا فرزندان آدم - بخصوص پسرها - را ربوده، بکشد. سنت یک شب محافظت از طفل در باورهای یهودی، در همین مساله ریشه دارد. اما لعن و نفرین نظام پدرسالار به لیلیت مستقل به اینجا متوقف نشده، کتاب عهد عتیق، اشعیا:34:14 او را از زمره شیاطین خوانده اند و حتی باورهای مدرن‌تر او را فریب دهنده مردان و عامل محتلم شدن آن‌ها در خواب شناخته اند و برای جلوگیری از این امر، اورادی هم تنظیم کرده اند بدون اطلاع از اینکه دلیل اولیه جدایی آدم و لیلیت، خواسته لیلیت مبتنی بر همسانی در رابطه جنسی بوده است.چهره واقعی لیلیت در تاریخ حذف شده چرا که مطابق خواست مردان نبوده. لیلیت با حوای موبلند، روشن،‌ ظاهرا محجوب و از همه مهمتر مطیع و رام تفاوت بسیار داشته. و به همین دلیل از تاریخ حذف شده و حوا جایگزین وی شده. امروز هم مشکل ما جایگزینی است. کمتر حکومتی در سال 2005 حاضر است رسما اعلام کند که جای زن در خانه است. همه مدعی هستند که زن باید در اجتماع فعال باشد، زن بسیار عزیز است، زن بسیار محترم است و .. و ... و ... اما فقط به شرطی که زن، حوا باشد نه لیلیت. شاید برایتان جالب باشد که این مجموعه کارت تارو، امروزه به یکی از مشهورترین و مورد علاقه‌ترین دست‌های حرفه‌ای جهان تبدیل شده است. کراولی با تصویر کردن لیلیت در کنار حوا، در ذهن ها سوال ایجاد کرد، لیلیت را شناساند و سانسور هزارساله را شکست داد. این کار الگوی خوبی برای ما است. ما هم می‌توانیم با نشان دادن چهره واقعی زن، آگاهی را گسترش دهیم. شکی نیست که آگاهی تنها سلاح موثر علیه سانسور است. آگاهی در تعامل اندیشه و عمل گسترش می‌یابد. از بهار امسال، همه می‌دانند که در ایران، زنانی هستند که به وضعیت خود معترضند. این آگاهی هر سانسوری را در هم می‌شکند. باید خودمان را نشان بدهیم. باید تصمیم بگیریم که می‌خواهیم حوا باشیم یا لیلیت. من لیلیت بودن را ترجیح می‌دهم، حتی اگر مرا موجودی شیطانی، دزد کودکان، اغواگر مردان و با پاهای جانورمانند ترسیم کنند چرا که مطمئن هستم روزی تصویر واقعی من، جهان را واقعی خواهد کرد.

شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۵

خودارضائي يا masturbation




خودارضائي به معناي انجام عملي توسط خود فرد جهت رسيدن به اوج لذت جنسي يا ارضاي جنسي بدون عمل نزديکي و سكس مي باشد . البته اين تعريف کامل نميباشد چون ممکن است اين عمل توسط همسر و زوج جنسي بدون عمل نزذيکي صورت گيرد. لذا اصطلاح خود ارضايي طيف گسترده ا ي را شامل ميگردد که بسته به مذهب و فرهنگ و شرايط روحي و جسمي فرد متفاوت است وممکن است در فردي بعنوان اقدام درماني يا بعنوان قسمتي از نزديکي قلمداد گردد.
خودارضائي مردان يا استمناء غالبا در پسران نوجوان و جوان انجام ميگيرد و در تمامي آمارهاي ارائه شده درصد بالائي از پسران حداقل يکبار تجربه استمناء را در طول زندگي خود دارند ( متاسفانه هيچ آمار رسمي در ايران وجود ندارد) و در اروپا شيوع آن را در قشر در حال تحصيل و دانشجويان بيشتربوده است.
تا سالهاي حدود 1965 توسط اکثر پزشکان عمل خودارضاعي شديدا نکوهيده ميشد ولي پس از آن بتدريج توسط گروه متعددي از پزشکان نظر مثبت تري به آن داده شده است و گاهي نيز بعنوان درمان توصيه شده است.دلايل پزشکاني که نظر مثبت بر عمل (masturbation) دارند, خودارضائي را بعنوان راه جلوگيري از شيوع بيماريهاي مقاربتي و افزايش تعداد حاملگي غيرقانوني ناشي از ارتباط جنسي جوانان ميدانند و يا بعنوان قسمتي از رفتار جنسي طبيعي قلمداد کرده اند و شايد صرفا مضرات آن را در حد دفع مقداري از مايع مني (semen) يعني دفع مقادير ناچيزي پروتئين و ويتامين و مواد قندي ميدانند (نظر مولف) و همچنين با عمل خودارضائي از فشارهاي عصبي ناشي از تحريکات جنسي جلوگيري خواهد شد.
از طريق اين دو مسير مراکز نخاعي و فوق نخاعي (supraspinal) و سيستم عصبي مرکزي و هيپوتالاموس , ابتدا منجر به بروز نعوظ و سپس ادامه و استمرار تحريکات مراکز جنسي مغز, شدت تحريکات به حدي بالا ميرود که به حد آستانه ارضاي جنسي فرد برسد و عمل انزال صورت گيرد . اين مسير طبيعي تا انزال, با عمل نزديکي ميتواند رخ دهد و يا طي مرحله REM خواب (rapid eye movment) انجام شود. (خواب شامل چندين مرحله سطحي تا عمقي ميباشد.
در يکي از اين مراحل , حرکت سريع کره چشم وجود دارد که به اين مرحله REM گقته ميشود). در اين مرحله در افراد سالم نعوظ آلت تناسلي ايجاد شده و خواب ديدن و رويا نيز رخ ميدهد. طي نعوظ ممکن است همراه با تحريکات جنسي ناشي از روياي شبانه, ميزان تحريکات به حد آستانه انزال رسيده و منجر به ارضاي جنسي و انزال طبيعي گردد (محتلم شدن يا جنابت ).
آنچه توضيح داده شد مسير طبيعي ارضاي جنسي و انزال بود ولي طي عمل استمناء مسير تحريکات رفلکسي ناشي از حس هاي پنج گانه, بجاي حس لمس تمامي بدن, محدود به حس لمس موضعي ناحيه محدودي از آلت تناسلي ميباشد. همچنين تحريک ساير احساس مانند بينائي, شنوائي و حتي بويائي که طي عمل نزديکي اهميت دارد در حد صفر خواهد بود.
لذا جهت رسيدن به آستانه ارضاي جنسي, لازم است مسير ذهني (psychogenic) جبران کمبود تحريکات مسير رفلکسي و حسي را بنمايد, لذا با فشار ذهني و عصبي مضاعف , مغز مسير را به سمت رسيدن به حد آستانه انزال طي ميکند. که اين فشار مضاعف ميتواند با تکرار, عوارض عصبي ببار آورد. و همچنين بتدريج مرکز عصبي تحريکات جنسي با کاهش آستانه ارضاي جنسي وانزال, سعي در جبران اين کمبود تحريکات حسي را خواهد کرد تا مغز فشار کمتري را متحمل گردد.
و در نتيجه با کاهش آستانه ارضاي جنسي بتدريج فرد مبتلا به زود انزالي (premature ejaculation) خواهد شد. که عارضه شايع ناشي از استمناء ميباشد. بدين معني که زماني که فرد تحت تاثير تحريکات انذک جنسي قرار ميگيرد حتي زماني که تصميم به عمل نزديکي ميگيرد, مسيرهاي عصبي مرکزي جنسي فعال شده و با سرعت بيشتر, مدت زمان کمتر و با تحريکات جنسي کمتر, و با توجه به کاهش آستانه انزال, در مدت زماني کمتري فرد را به مرحله انزال و ارضاي جنسي ميرساند.
گاهي حتي قبل از نعوظ کامل آلت تناسلي واقدام به عمل نزديکي و دخول آلت تناسلي, فرد ارضاي جنسي ميگردد و آنچه را که سالها با آرزو و ذهنيت آن اقدام به استمناء ميکرده. پس از ازدواج قادر به انجام آن و يا لذت بردن از آن نخواهد بود.(اينجانب طي مشاوره با بيماران مبتلا به زودانزالي شديد, در درصد بالائي سابقه استمناء زياد را دوران جواني آنها ديده ام).
آيا خود ارضايي در زنان براي ارگاسم شدن آنها مشكل مي آفريند؟
من زني هستم كه از دوران دختري خود بسيار خود ارضايي كرده ام. اينكار را بطور متناوب انجام داده ام. اگرچه كه گاهي هر روز و گاهي هم براي مدتي اينكار را نكرده ام. الان در حدود بيست سال سن دارم اما براي ارگاسم شدن دچار مشكل شده ام. خيلي سخت ارگاسم مي شوم و بندرت دچار ارگاسم متوالي مي گردم در حاليكه در زمان خود ارضايي برايم بسيار راحت بود كه به ارگاسم برسم. آيا من نيروي ارگاسم شدن را از دست داده ام؟ ايا اين نيرو باز خواهد گشت اگر من براي مدت طولاني دست به خود ارضايي نزنم؟ پارتنر من با دست و همينطور زبان خود من را مدام تحريك مي كند اما همچنان ارگاسم شدن براي من سخت است. احساس مي كنم حتي وي نيز خسته شده است.آيا اين مسئله بخاطر ازدياد خود ارضايي در من است؟ آيا زنان هميشه دير ارگاسم مي گردند؟
نگران نباشيد. به تجربه بايد گفت كه ميزان خود ارضايي كه شما از آن حرف مي زنيد به نزديكي نگراني كه براي خود ساخته ايد نيست و نمي تواند تاثيري بر ارگاسم شدن شما چه در حال حاضر و چه در آينده داشته باشد.خيلي از زنان هستند كه براي ارگاسم شدن دچار مشكل مي شوند. چه توسط خودشان و چه تلاش پارتنر آنها ، براي دستيابي به اين مهم. در مورد شما مسئله مي تواند تا حدي رواني نيز باشد. اينكه شما احساس گناه مي كنيد از كاري كه انجام مي دهيد يا نگراني شما از انجام با اصطلاح بيش از حد آن مي تواند براي ارگاسم شدن شما ايجاد مشكل كند و فكر آن باعث سخت تر شدن ارگاسم در شما گردد
در مورد ارگاسم پياپي بخاطر بسپارد كه كلا اين مسئله بندرت اتفاق مي افتند.سعي كنيد فشار بيش از حد و بيشتر از يكبار ارگاسم به خود وارد نكنيد. اينطور نيست كه شما گير بدهيد كه حتما بايد ارگاسم چنيدن باره داشته باشيد. در اين مورد هر زني موفق به داشتن تجربه آن نيز نمي گردد. بخاطر بسپاريد كه شما خيلي هم خوش شانس هستيد كه آن را هر چند مدت يكبار تجربه مي كنيد
در مورد اينكه براي شما ارگاسم شدن با پارتنرتون سخت شده است دلايلي رو برايتان فهرست كرده ام كه مي تواند عامل اين مورد باشد
يك - زمانيكه شريك شما مشغول تحريك كردن شماست ذهن شما در جاي ديگري بسر مي برد. آيا وي خسته شده است؟ آيا وي تا ارگاسم شدن شما تلاشش را خواهد كرد؟ الان وي به چه فكر ميكند؟ چرا ارگاسم نميشوم؟ و نظاير اين افكار.بهتر است بجاي اين افكار فكر خود را بروي تحريكاتي كه ميشويد متمركز كنيد
دو -ممكن است شما در طول تحريكات پارتنر خود تحريك هم مي گرديد اما اينكه ممكن است ارگاسم نشويد باعث مي گردد كه دوباره فشار بيشتري را به تحريكهاي جنسي خود وارد آوريد و آن را با سركوب كردن ناخواسته پايان دهيد.
سه - ممكن است شما از اينكه به پارتنر خود فشار بياوريد و از وي بيشتر بخواهيد يا تمناهاي خود را نشان دهيد مي ترسيد
چهار - از اين مي ترسيد كه پارتنر شما تمام فكر خود را مشغول ارگاسم كردن شما كرده است چراكه احساس مي كنيد براي ارگاسم شدن تحت فشار هستيد و اين خود نيروي باز گرداننده براي ارگاسم شدن است.
پنج - ممكن است شما دچار درگيري هاي شخصي خود باشيد و يا حتي ممكن است نارضايتي را در مقابل فردي كه با وي آميزش داريد احساس مي كنيد.اين خود مي تواند ناخواسته باعث گردد كه در مقابل ارگاسم شدن مقاومت نماييد.سنبلي براي مقاومت در مقابل وي!
شش -شما ممكن است احساس گناه و يا نارضايتي از جنس خود ، يدن خود و يا سكسي بودن خود مي كنيد و در نتيجه نمي توانيد خود را در زمان رابطه راحت نگه داريد.
هركدام از دلايل بالا اگر در مورد شما صدق مي كند مي تواند نشانه اي براي شما باشد. اينكه بايد روي فضاهاي داخلي و شخصي خود كار كنيد ، فكر كنيد و با پارتنر خود صحبت كنيد. ارگاسم نشدن خود را مسئله اي در نظر نگيريد كه بخواهيد آن را شخصي تلقي كنيد و يا در خود بريزيد.بايد آن را با پارتنر خود مطرح كنيد و سر در بياوريد كه مشكل از كجا نتيجه مي گيرد. شما بايد شرايط خود و پارتنر خود را در مواردي كه دچار ترديد يا تورم آن را ميبينيد تقيير دهيد.بعد از آن لازم است كه در صورت همچنان پابرجا بودن مسئله با يك متخصص روانشناس موضوع را در ميان بگذاريد.اما بخاطر بسپاريد كه هيچ ربطي بين مشكل شما و خود ارضايي شما وجود ندارد

سوال: اگر پدر یا مادری یک مرتبه وارد اتاق پسر هفده ساله خودشون بشن.. و یک مرتبه ببین که اون داره خود ارضائی میکنه و هر دو هم خجالت زده بشن.. بهترین برخورد کدام است؟
جواب: بهترین کار این است که پدر و والدین رفتار خود رو با فرزندان طوری تنظیم کنند که حریم خصوصی هر دو طرف رعایت شود.. هر انسانی یک حریم خصوصی دارد که حتی در خانواده خودش هم به این حریم خصوصی احتیاج دارد.. و کسی نباید به آن تجاوز کند... بخصوص وقتی که فرزندان آنها به سن بلوغ رسیده اند.. پس صرف یکمرتبه وارد اتاق فرزند شدن.. آنهم بدون در زدن و درخواست اجازه.. و یا هیچ گونه معطلی.. خودش به نوعی زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دیگران است. از طرفی بهتر است وقتی جوانی میخواد خود ارضائی کنه.. بهتره مطمئن باشه که در ها قفل هست. اما حالا که این اتفاق افتاده بهتره اول عذر خواهی کنید وسریع اتاق را ترک کنید.. و بعدا که وی از اتاق خارج شد.. چیزی به رخ او نیاورید... و اگر خودش اشاره کرد.. ضمن عذر خواهی مجدد.. به وی بگویید که شما این مسائل و نیازش را درک میکنید.. و نیازی نیست که خجالت بکشه... و یا ترس و واهمه ای داشته باشه..و با حالتی جدی/ شوخی بهش بگوئید که بهتره قبلا در رو قفل کنه. چند روز بعد و در فرصتی که خودتان احساس میکنید مناسب است و با حالت و روش مناسبی که خودتان احساس میکنید مناسب است.... باب صحبت در باره مسائل جنسی رو با وی باز کنید... شاید کلی سوال در باره مسائل جنسی داشته باشد
...

چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۸۵

ضد حال به پسرا یعنی این

دخترجواني ازمکزيک براي يک مأموريت اداري چندماهه به آرژانتين منتقل مي شود.پس از دوماه، نامه اي ازنامزدمکزيکي خوددريافت مي کند به اين مضمون: «لوراي عزيز، متأسفانه ديگرنمي توانم به اين رابطه ازراه دورادامه بدهم وبايد بگويم که دراين مدت ده بار به توخيانت کرده ام ومي دانم که نه تو و نه من شايسته اين وضع نيستيم. من راببخش وعکسي که به تو داده بودم برايم پس بفرست.»باعشق:روبرت دخترجوان رنجيـده خاطر از رفتارمرد، همه آن عکس ها راکه 56 تا بودند، دريک پاکت گذاشته وهمراه با يادداشتي برايش پست مي کند، به اين مضمون: «روبرت عزيز، مراببخش، اماهرچه فکرکردم قيافه تورا به يادنياوردم، لطفاً عکس خودت راازميان عکسهاي توي پاکت جداکن وبقيه رابه من برگردان.»

جمعه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۵

برای همه تن فروشان

حالا که برگشتم با خیال راحت می گویم آره رفته بودم ایران ، البته خیلی ها می دونستن . ولی امروز راستشو بخوای باید بگم خیلی خورد تو زوقم که رفتم ایران ایران برای من چیز دیگه ای بود اما تمام تخیلاتم بهم خورد . البته هنوز هم ديدن آدم هاي جورواجور و عابرين لذت خاصي دارد. لذت تماشا شدن و تماشا کردن. تماشا کردن انسان هاي متفاوت خيابان ها و پياده روهاي رنگارنگ و…
در پياده رو که قدم ميزدم نگاهم به روسپيان کنار خيابان مي افتد که به دنبال مشتري مي گردند. اما فاحشگي و تن فروشي را تنها در قامت اين زنان ايستاده کنار خيابان نمي بينم به جوان فروشنده نگاه مي کنم به رفتگري که گرد و غبار را از اطرافم کنار مي زند تا راحت تر به مسيرم ادامه دهم به راننده اتوبوس به معلمم به بازيگر سريال هاي تکراري شبانه و به مجريان تلويزيون. مگر اينان تن فروش نيستند؟ چه کسي مي گويد تن فروشي تنها در زنان روسپي خلاصه مي شود؟ تفاوت تنها در مختصات جغرافيايي آن جزء از بدني است که در معرض استفاده مشتري قرار مي گيرد. يکي زبانش را ديگري بازويش را و آن يکي علمش را مي فروشد. هر کدام به ازاي فروش قسمتي از بدن خود مزدي مي گيرند و يا ميل دروني خود را ارضا مي کنند.
زن ايستاده کنار خيابان را ديگر نمي بينم او بر خلاف ديگر تن فروشان تظاهر نمي کند و تزوير و ريا در کارش نيست؛ شغل اش را از ديگران پنهان نمي کند او تن فروش است همه مي دانند.
قدم زنان مسيرم را ادامه مي دهم چشمم به پوستر هاي رنگارنگ کنار پياده رو مي افتد. اين پوستر هاي تبليغاتي نماي شهر آلوده مان را زمخت تر کرده اند. بازمانده هاي انتخابات اخيرند. نمي دانم چرا ديگر برايم مهم نيست که اسم کدامشان را از صندوق بيرون آورده اند و به شوراها فرستاده اند باز هم تصوير زن ايستاده در کنار خيابان در ذهنم تداعي مي شود و به ياد کلمه ي اسرار آميز ”فاحشه“ مي افتم. آه پيدا کردم برايت همکاران جديدي يافتم چه کسي مي گويد فاحشگي تنها در فروش تن خلاصه مي شود؟ فاحشه تو تنها نيستي بيا و ببين تن فروشان واقعي را. همان هايي که فکر و عقايدشان را به کوچکترين بهايي مي فروشند تا به نان و نوايي برسند.
ياد سال هاي گذشته مي افتم ياد سياستمداراني که تا ديروز دم از آزادي و عدالت و برابري مي زدند همان هايي که فرياد ظلم ستيزي شان گوش فلک را کر کرده بود اصلاح طلبان را مي گويم. همان هايي که براي کسب چند کرسي بي ارزش شوراها حاضر شده اند به تمامي شعارهايشان پشت پا بزنند. همان هايي که به بهانه هاي مختلف از تمامي مواضع شان گام به گام عقب نشيني کردند و حالا با همان هايي نشست و برخاست مي کنند و ليست ائتلافي مي دهند که از عمده مخالفين آزادي و برابري بوده اند و سال ها خود از ناقضين اصلي حقوق بشر در کشورمان محسوب مي شده اند.
آه چه زود چهره کريه خود را نمايان کرديد و نشان داديد اصلاح طلبي تان تنها شعاري بيش نيست و آنچه برايتان مهم است رسيدن به قدرت بوده حال وسيله هر چه باشد مهم نيست.
دلم براي واژه ي ”اصلاح طلبي“ مي سوزد بيچاره به چه هرزگي افتاده هر روز با يکي هم خوابه مي شود اصلاح طلبان پيشرو اصلاح طلبان عدالت خواه و از همه خنده دار تر اصلاح طلبان اصولگرا!!!
فاحشه تو تنها نيستي آنجا که حتي کلمات هم به هرزگي مي افتند.
نمي خواهم به انتخابات فکر کنم، سري به اينترنت مي زنم، چشمم به مصاحبه ي رئيس جمهور پيشين محمد خاتمي در مورد انتخابات مي افتد: ”حيف است شيريني حضور مردم در انتخابات را با شبهات تقلب به کام مردم تلخ کنيم.“ در بر همان پاشنه مي چرخد که پيشترها مي چرخيد! توجيه و مصلحت باز هم آمدند تا قرباني بگيرند و چه قرباني آسانتر از ”اميد“. آقاي خاتمي چه شد آن شعارها، چه شد مردم سالاري چه شد انتخابات آزاد همه ي آنها را براي بدست آوردن چند کرسي بي ارزش فراموش کردي؟

پنجشنبه، دی ۱۴، ۱۳۸۵

سفری تا کنار حوض مادر بزرگ

دوستان من عازم سفرم ، سفری نزدیک به یک ماه بیشتر از شما خودم دلم برای اینجا تنگ می شه مخصوصا که الان هم دوستان خوبم اومدند اینجا ولی برنامه ریزی از قبل بود و باید برم . عوضش امشب کلی عکس براتون می گذارم اول از خونم شروع می کنم که میدونم تو این مدت کلی براش دلم تنگ میشه

اینجا بیشتر اتاق کارمه کارهای دانشگاه و سازمان را اینجا انجام می دم
اینجا هم گوشه اتاق خوابمه که الان با این کمد در اشغال آتوسا هست !
اینجا تخت مهمونه و اتاقش که البته کنار سالن هست
اینم اونور اتاق خوابمه ! هنوز آتوسا نتونسته بگیرتش




اینم خودم هستم موهامو همین امروز رنگ کردم ، اینجا دارم دنبال یه شورت می گردم تا پام کنم اینجا صدف و ژیلا دارند اذیتم می کنن آتوسا هم هی به ژیلا میگه ازش عکس بگیر ، ازش عکس بگیر




و اینم عکسی که ژیلا گرفت ! داشتم پام می کردم که یکهو نور ژِیلا هدف شومشو انجام داد البته منم زود جنبیدم .... با سانسورهای لازم




اینم پاهای همه و جورابهای قشنگ منه که شیرین جونم برام خریده
اینم ژیلای پدر سوخته و شیطون داره تیکلر سیب می خوره در حین ارتکاب جرم !
بازم براتون عکس می ذارم تا ژیلا هست و این دوربین هست تا میتونم ازش استفاده لازم رو می برم ! به این می گن استفاده لازم و کافی از مهمون

وضعيت بغرنج ترنسجندرهاي ايراني

هميشه مردم و دولت هاي اروپايي فکر مي کنند که ترنسجندر ها يا همان دوجنسگونه ها در ايران مشکل و معضلي ندارند و در آسايش و سلامت کافي به سر مي برند. دولت هاي پناهنده پذير با استناد به صدور حکم آيت الله خميني مبني بر آزادي عمل تغيير جنسيت در ايران درخواست پناهندگي اينان را بدون هيچ گونه توجهي به شرايط اجتماعي ايران رد مي کنند و اينان را به ايران بازپس مي فرستند گويي که بهشتي است برين براي اين قشر جامعه.
دگرجنسگونه شده اي که مايل به عمل تغيير جنسيت است براي انجام اين عمل بايستي به جنگ مشکلات بسياري رود و حتي در صورت پيروزي و غلبه بر اين مشکلات باز در ابتداي راه قرار دارد. مشکلات و مخالفت هاي خانواده، طرد اجتماعي، فرار از دوستان قديمي، هزينه هاي عمل، انعکاس هاي فاميل و آشنايان، زندگي بعد از عمل، موقيت کار، وضعيت ازدواج و هزاران موردي که اثري جز اضطراب و دلهره ندارد.
عمل تغيير جنسيت در ايران آزاد است و اين بدين معنا نيست که همه چيز بر وفق مراد مي باشد و با تغيير جنسيت تمامي مشکلات حل شده و زندگي آرام و دلنشين مي شود. اولين قدم مخالفت هاي خانواده هست که مهمترين و اساسي ترين آنها نيز مي باشد. شايان ذکر است که اين گونه مخالفت ها عامل بسياري از خودکشي همجنسگرايان و ترنسجندرها در ايران است که ما در چند ماه گذشته شاهد تعدادي از آنها بوديم. روشنک که بعد از سه سال و نيم از تغيير جنسيتش خود را با ترياک کشت، نيما که خانواده اش او را تحت فشار قرار دادند و بناچار براي فرار از اين فشار با پودر مرگ موش خود را کشت و اين اواخر امير که به دليل مخالفت خانواده با تغيير جنسيتش خود را خفه کرد. اين سه مورد دردناکي بود که خبر آن ها پخش شد اما بسياري موارد ديگر وجود داشت که مايل به انتشار آن نبودند و ترجيح دادند که باز در سکوت بمانند. اين فشارها و آمارها چرا زياد مي شود؟ امير در خانواده اي مرفه زندگي مي کرد و حتي بيضه هاي خود را از بدن بيرون کشيده بود و در آستانه عمل قرار داشت. روشنک ديگر يک پسر نبود و بدن و اندامي کاملا زنانه داشت و حتي خواستگاران زيادي داشت. چه دليلي براي اين اقدامات وجود دارد به جز فشارهاي خانوادگي و اجتماعي؟ خانواده روشنک حتي اجازه ملاقات با دوستان پسر قديمي اش را نمي دادند و او را همانند دختري نجيب در خانه حبس کرده بودند. مادر روشنک وقتي او را خشک و بي حرکت در رختخوابش ديد فهميد که چه بلايي بر سر پسر دختر شده اش آمده است. مادر امير در مراسم تشيع جنازه او فرياد مي کشيد که امير جان مرا حلال کن زيرا من مخالف تغيير جنسيت تو بودم. مادر و پدر نيما در مراسم تشيع جنازه او ساکت بودند و شرم مي کردند که به خانواده بگويند که چرا نيما خودکشي کرده است. پدر نيما به دوستان همجنسگراي پسرش که همانند صاحبان عزاي او شيون مي کردند اعتراض کرده و خودکشي نيما را به مسائل دانشگاه و ... نسبت مي دادند. گويي هيچ کس از اين امر آگاه نمي شود و ماه براي هميشه در پس ابر خواهد ماند. با نگاهي دقيق به ترنسجندرهاي ايراني مي توانيم درد آن ها را بفهميم، فقط کافي است کمي بنگريم.
زماني که فردي مايل به تغير جنسيت است ابتدا بايد 6 ماه تا 2 سال تحت مشاوره روانپزشکي قرار گيرد و بعد از آن با مراجعه به پزشک قاوني و درخواست به دادگستري روند تغيير جنسيت خود را آغاز نمايد و با توجه به هزينه سرسام آور اين جراحي خود را به آب و آتش زند تا شايد بتواند خود را از اين دوگانگي برهاند. سازمان بهزيستي فقط حداکثر 10 درصد هزينه را پرداخت مي کند که اين مبلغي بسيار جزئي است و حتي کرايه رفت آمد آنها به بيمارستان و مطب پزشک را تامين نمي کند و در آخر بعد از پشت سر گذاشتن تمام اين مراحل و فشارهاي رواني خودشان را به تيغ جراحي مي سپارند و بعد از عمل به اميد حضوري جديد در دنيا قدم بر مي دارند غافل از اينکه چه اتفاقات و مسائلي به کمين نشسته اند.
صفحه آخر شناسنامه حاوي توضيحي کوتاه مي گردد که اين شخص از هويت و جنسيت خود را تغيير داده و نام جديد او را اعلام مي دارد. ثمره اين توضيح چيزي نيست جز نگون بختي و طرد مجدد اجتماعي. هر درخواست کاري لغو مي گردد، هر پيشنهاد ازدواج رد مي شود و هر حضوري در جامعه با نگاهي سنگين پاسخ داده خواهد شد و بسياري موارد که فقط بايد ديد و شنيد.
خبرهايي به تازگي حاکي بر اين است که آيت الله مکارم شيرازي يکي از مراجع تقليد پيشنهاد کرده اند که عمل تغيير جنسيت در ايران بايستي متوقف گردد اما هنوز اين امر به تصويب نرسيده است و در صورت اجراي اين حکم معلوم نيست سرنوشت ترسجندرهاي ايراني به کجا بيانجامد. خبرهايي نيز مبني بر دستگيري تعدادي از ترنسجندرهايي که در مراحل تغيير جنسيت قرار دارند مخابره شده است که بر اين نگراني ها مي افزايد. چندي پيش نيز يکي از همجنسگرايان را در فرودگاه دستگير کرده و به بازداشت گاه فرستادند به جرم اينکه به دوجنسي بودن آن مشکوک بودند و اقدامات ارسال اين شخص به پزشکي قانوني انجام مي شد که با مخالفت شديد و ادعاي شرف و شکايت متهم قرار گرفتند و او را با قيد ضمانت آزاد کردند. ضرب و شتم ها و ترنسفوبيايي نيز مزيد بر علت شده و شرايط را سخت تر از هميشه مي نمايد.

سازمان همجنسگرايان ايراني به عنوان اولين سازمان مدافع حقوق LGBT هاي ايراني (Lesbian,Gay,Bisexual,Transgender) اينگونه اقدامات را محکوم کرده و از تمامي انسان هاي آزاده مي خواهد که با روشنگري و مطالعه سعي در دفاع از هويت اين افراد نمايند و کمک و ياري رسان سازمان شوند.
لطفا دوستان ترنسجندر خود را به ما معرفي کنيد تا در صورت نياز به کمک آنها بشتابيم. لطفا از حق پناهندگي اينان دفاع کنيد و با اسال نامه ها، سازمان هاي تصميم گيرنده کيس هاي پناهندگي را از اين مشکلات آگاه نماييد.

شاد باشيد و سربلند