پنجشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۷

تجاوز

موبايلش زنگ می‌خورد، نگاهی به ال.سی.دی می‌کند و بلند می‌گويد "فلانی" است.و با کمی خلاقيت با "فلانی" و موضوعی که حدس می‌زند پشت تلفن خواهد گفت جمله‌ای می‌سازد و با لحن توضيح به من می‌گويد، این به نظر او یعنی وفاداری ! چند دقيقه بعد موبايل من زنگ می‌خورد می‌مانم که چه کنم ؟ عادت ندارم توضيح بدهم و کلاً خوشم هم نمی‌آيد توضيح بشنوی مگر چيزی که به من مربوط باشد يا که دوستم/معشوقم/همسرم بخواهد که من بدانم اما انگار فرهنگ ما دو نفر متفاوت است اگر در مرزهای فرهنگ او قدم نزنم ، سوءتفاهم پيش می‌آيد و اين يعنی او منتظر شنيدن توضيح من است و من خواهان درک شدن اين موضوع که: امر شخصی، خصوصی است.
زياد ديده‌ام که بلد نيستيم مرزهای امور شخصی يکديگر را نگه داريم. صميميت را به اشتباه وارد شدن به حريم يکديگر می‌دانيم و هر لايه که جلوتر می‌رويم، بخشی از فضای خصوصی دوستمان/معشوقمان/همسرمان را اشغال می‌کنيم. تجاوز کلمه بزرگی برای تعريف این وضعيت نیست ؟ و البته شناختن اين مرزها هم اصلاً آسان نيست و بلکه از رابطه‌ای به رابطه ديگر متفاوت است. به این کار هم می شود گفت تجاوز ، بسیار دیده ام و شنیده ام که مثلا پارتنرها حق خودشان می دانند که ای میل ها و یا تلفنهایشان را برای دیگری بگویند و او نیز اینچنین باید بکند و این یعنی وفاداری و یا یکی بودن و یا ... اما این صمیمیت و یکی بودن نیست بدانیم که این تجاوز است .
دوست دارم در اين باره بيشتر بنويسم. در روابطی، از اين نوع تجاوز زياد لطمه خورده‌ام و در روابط ديگری، زياد از فهميده شدنِ مرزهايم لذت برده‌ام. خيلی زياد به اين موضوع فکر می‌کنم. و دوست دارم بی‌نقص باشم و هيچ‌وقت به فضای شخصیِ ديگری تجاوز نکنم.

۵ نظر:

Milad گفت...

متاسفانه اکثر ایرانی ها متجاوزند و از این بابت متاسفم

koooootah گفت...

به نظر من که تجاوز توصیف مناسبیه...چون بعد از این خواست ها و سوال ها معمولا حس هراس و از دست دادن احساس امنیت و نیاز به سکوت بوجود می آد برام

ناشناس گفت...

tajavoz be harim va hoghoogeh digaran be shekle yek farhang shode ke har kasi ham haghe mosalame khodesh midoone

andranic
tehran patogh

مجید گفت...

من هم می دانم این کلمه نمی تونه عمق زشتی این عمل رابگوید امامتاسفانه بعدازاینکه مرزهارادرنوردیدیم ازبین می رود انچه بینمان بوده است.

pedram گفت...

من در نوشته هایی از یک مرشد بزرگ یوگا درباره ی رابطه ی عاشقانه مطلبی را خواندم که برای همیشه به من آموخت چگونه باید باشیم.
دو طرف رابطه ی عاشقانه، عاشق هم هستند، مالک هم نیستند. این عشق و از خود گذشتگی و محبت است، که ما را کنار یکدیگر قرار می دهد، نه اعمال مالکیت.