پنجشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۸

چرا کمتر می نویسم ؟

اولین پاسخی که به آن می توان داد این است که وقتی آدم در موقعیتی قرار می گیرد که هر روز در کشورش اتفاقات عظمی می افتد دیگر تنها مسئله اش آن می شود و به هیچ کار دیگری نمی رسد .
دومین پاسخ این که سر شلوغ و کار بسیار و زندگی سختمان زیاد شده، دنیای مجازی هم برای من در اولویت صدم قرار دارد، بگذارید به حساب عقب ماندگی.
سومین پاسخ که مهمترین است، این که هنوز ادبیاتی که برای نوشتن از مسائل دگرباشان زن می خواستم نیافته ام. صادقانه نوشته های فعلیم در این وبلاگ آن چیزی نیست که می خواستم بنویسم. نه می خواهم از پوزیشن های مختلف سک.س بنویسم و نه آموزش از نوع "چگونه سک.س بهتری داشته باشیم" سبک من است، البته این ها خوب است، اما هدف من از نوشتن در مورد سک.س و لز ها نیست. آن روزها هم که از آموزش جنسی می نوشتم منظورم این جور آموزش ها نبود (که تأکید می کنم وجودشان واجب است). منظورم بیرون کشیدن آن حس غریب و بیخیال زنانه در سک.س است.
اما آنقدر ذهنم ساختار زده است و چنان غایت گرا است که تا می خواهم از سک.س بنویسم در همان گفتمان مردانۀ همیشگی بُر می خورد و این چیزی نیست که می خواهم. چنان وسواس چارچوب دارم که بیان بکر خودم از سک.س را در لفاظی های موجود گم می کنم. و این همان چیزی است که می خواهم بنویسم بلکه رفع شود. همان نقطه ای که زبان به ناگاه خاموش می شود و از توصیفش سر باز می زند. می خواستم بی غل و غش به همان نقطه برسم.
آن قدر در طرح این موضوع الکنم که حتی نمی توانم مشکلم را به درستی بیان کنم و این مورد سوم به یک سری جملۀ گنگ و مبهم تبدیل شد. یکی از دلایل بدیهیش بی تجربگی، تخفیف که به خودم بدهم، کم تجربگی است. از همۀ آنهایی که به من لطف دارند و پیشنهاد داده اند که در این مورد کمکم کنند واقعاً متشکرم اما خیر این موجود که من باشم از آن موجوداتی است که صراطش با این روش ها مستقیم نمی شود. فکر می کنم باید بیشتر بخوانم از ادبیات زنان و زنان نویسنده ای که آن زبان جفت خویش را پیدا کرده اند، که هنگام نوشتن کلمات جایی بین زمین و آسمان جرقه می زند و به دنیا می آید و بر روی کاغذ می نشیند. بیشتر بخوانم و صادق تر باشم بلکه این تپق های بی امان انگشتانم را روی کیبرد رها کنند.
چهارم، پاسخ به هیچ سؤالی نیست ابراز تشکر و شرمندگی است. از بابت ایمیل هایی است که بی جواب گذاشته ام باور کنید پاسخ دادن به ایمیل انرژی عجیبی می طلبد (در مورد خودم عرض می کنم)، به هر حال این خط این نشان به زودی جواب ایمیل های قدیم و جدید را خواهم داد. و این خط و این نشان، به زودی این جا را با مطلب مربوطی آپدیت می کنم اما به روزرسانی احتمالاً با مشکلاتی نظیر مورد سوم همراه خواهد بود.

۱ نظر:

نسرین بصیری گفت...

سلام ناهید جون، خوب می کنی وقتی الان دلت با نوشتن نیست نمی نویسی. ایستادن هم گاهی به اندازۀ راه رفتن آدم را به پیش می برد. زبانت هم خیلی خیلی رسیده تر و زیبا تر شده. شاید هم چون درد دل کردی و حرف دلت را زدی با زبان متن هایی که "علمی" است و یا فکر می کنی باید برای آگاه کردن بقیه بنویسی فرق دارد.
نسرین