تبلیغات، رسانه های عمومی، اقتصاد و سیاست چه نقشی در این امر دارند؟ والدین، محصلین، دکترها و جامعه شناسان در این باره چه می گویند؟
سئوال مهمی است.
تحقیقات نشان می دهد که دختران و پسران بسیار زودتر از آن چه تصور می شود، به سکس روی می آورند. متوسط این سن، در حال حاضر 15 سال است که نسبت به 10 سال پیش، یک سال کمتر شده است. در حال حاضر از هر 10 دختر 14 ساله، یکی با پسری هم بستر شده است. این تحقیقات ثابت می کند که سکس زودرس بین نوجوانان ارتباط مستقیم با بلوغ زودرس کودکان دارد. هم اکنون در کشورهای غربی، بلوغ جنسی هر ساله 2 ماه زودتر اتفاق می افتد. دخترانی که در سال های 60 به دنیا آمده اند، اولین بار با 13 سال و نیم پریود شده اند. آن هاییکه در سال های 70 پا به دنیا گذاشته اند با 12 سال و 2 ماه و امروزه دختران به طور متوسط در سنین 11 سال و نیم پریود می شوند و اگر به همین ترتیب پیش برویم، در سال 2010 کودکان در سنین 10 سالگی به بلوغ جنسی می رسند.
اما سئوال اصلی این جاست که آیا دختران و پسرانی که چنین زود به بلوغ جنسی می رسند، برای انجام سکس نیز بالغ می باشند؟ پاسخ بسیاری از محققان منفی است. نوجوانان امروزی با وجود بلوغ زودرس فیزیکی، هنوز با بلوغ روحی و روانی فاصله زیادی دارند. اختلاف میان بلوغ جسمی و جنسی با بلوغ فکری و اجتماعی روز به روز بیشتر می شود و آن هم بدون این که به مسئولیتی که در یک رابطه جنسی وجود دارد، اندیشیده شود، بدون آن که به عواقب آن، به وابستگی های ناشی از آن و ترس هایی که بعد از آن گریبان گیر دو طرف می شود، تفکر و تأملی انجام گیرد. چنین تفکر و تأملی، باوجودی که بلوغ جنسی و جسمی کامل است، در یک سکس زودرس، به آسانی به فراموشی سپرده میشود.
جوانان ما در جامعه ای بزرگ می شوند که در امر اطلاعات رسانی و آگاهی جنسی، درهم ریختگی عجیبی وجود دارد. از طرفی اطلاعات بی حد و مرز در رسانه های عمومی و از طرف دیگر روشن گری و آگاهی رسانی بسیار محدود در حیطه خانواده و مدرسه و گاها اطلاعات غلط و اشتباه در محدوده دوستان. چنین آشفتگی ای تأثیرات بسیار عمیقی در میان نوجوانان و گرایشات جنسی آنان باقی می گذارد. آن ها هریک با برداشت شخصی و منحصر به فرد از این اطلاعات، سناریوی سکس را در ذهن خود طراحی می کنند. به ویژه دختران نوجوان اساسا به دنبال تأیید هویت خود و پذیرفته شدن در محیط دوستان خود، دست به این کار می زنند و قبل از انجام سکس، غالبا تصورات اشتباهی از آن داشته اند.
نتیجه آن که میزان بارداری در میان نوجوانان به طور مداوم رو به بالا می رود. برای مثال در آلمان، در سال 1996 این تعداد هنوز حدود 9 هزار و 500 نفر بود. در سال 2001، 13هزار دختر زیر 18 سال باردار شدند و در سال 2005 این میزان به 15 هزار نفر رسید. از هر 10 مادر زیر 18 سال، یکی زیر 14 سال سن دارد و به همین ترتیب میزان بارداری در میان دختران 10 تا 14 ساله افزایش می یابد.
تحقیقات حاکی از آن است که هر چه سن انجام سکس پایین تر باشد، توجه به جلوگیری از بارداری نیز تخفیف می یابد. از هر 5 دختری که در سنین 14 و 15، اولین رابطه جنسی خود را انجام می دهند، تنها یک نفر به جلوگیری از بارداری می اندیشد. این در شرایطی است که آلمان به لحاظ آمار بارداری میان نوجوانان، در کشورهای اروپایی، در رده متوسط قرار دارد. یعنی 16 نفر از 1000 دختر نوجوان. فرانسه، با میزان 20 نفر از 1000 دختر در رده بالای آلمان قرار می گیرد و هلند با میزان 8 دختر از 1000 نفر در پایین لیست قرار گرفته است. آمریکا اما، با 80 دختر از 1000 نفر با فاصله زیادی در رأس این آمار جای دارد. یعنی سالانه 860 هزار نوجوان در ایالات متحده آمریکا باردار می شوند. جالب این جاست که اکثریت قاطع این تعداد در ایالت های جنوبی کشور که محافظه کاران در آن قدرت دارند، زندگی می کنند. در ایالت هایی که در آن ها بسیار زیاد از کلیسا صحبت می شود و بسیار کم از کندوم و وسایل پیش گیری از بارداری!
جنبش بنیادگرایان مسیحی نه تنها در آمریکا تبلیغات وسیعی به راه انداخته اند، و کم کم جاپای آ نان را در کشورهای اروپایی نیز مشاهده می کنیم. آن ها با شعار "عشق حقیقی در انتظار است"، ظاهرا در تقابل با سکس قبل از ازدواج، اما در عمل با منع هر گونه روشن گری درباره سکس و عواقب آن، مثل استفاده از وسایل پیش گیری از بارداری، ممنوعیت کورتاژ و غیره، جنبشی به راه انداخته اند و شعبه های خود را در اروپا نیز بازگشایی کرده اند.
در چنین شرایطی بسیار مشکل است که به رابطه جنسی میان نوجوانان با یک دید واقع بینانه و با تمامی ابعادش نگریست. نگرش صحیح به رابطه جنسی میان نوجوانان، آگاهی و روشن گری به مراتب بیشتر و دقیق تری نسبت به گذشته می طلبد.
امروزه از هر 5 دختر نوجوانی که برای اولین بار به یک رابطه جنسی کشیده می شوند، یک نفر به خاطر "او" به آن تن می دهد و چهارپنجم این دختران به خاطر میل و کشش خود و یا اساسا کنجکاوی، برای اولین بار رابطه جنسی می گیرند. در حالی که همین میزان در سال 1970، برعکس بود و 4 نفر از 5 دختر، تنها به خاطر میل و تقاضای دوست پسر خود به این کار دست می زدند. این آمار، خود حاکی از دست یابی به اعتماد به نفس بیشتر میان دختران نوجوان است. اکنون دختران بیشتر از گذشته به تمایل و نیاز خود توجه می کنند تا از روی احساس وظیفه و اجبار تن به درخواست دوست پسر خود بدهند. اما هنوزتا مرحله ایده آل فاصله زیادی وجود دارد.
این ها همه آمار هستند. اما واقعیت طور دیگری عمل می کند. پزشکان و مددکاران اجتماعی روزانه با نوجوانانی برخورد می کنند که تحت فشار و اصرار دوست پسرشان برای اولین بار به انجام سکس دست می زنند و از انجام آن نه تنها لذتی نبرده اند، بلکه پشیمانند و آرزو می کنند تا این کار را انجام نمی دادند. مشکل اصلی این دختران عدم اعتماد به نفس کافی و ترس از دست دادن دوست پسرشان است.
برای این که دقیق تر به مسئله سکس زودرس و به ویژه رابطه جنسی برای اولین بار بپردازیم، طرح یک سئوال ضروری است.
چه زمانی برای داشتن سکس برای اولین بار مناسب است؟
طبیعی است که پاسخ به این سئوال از جانب پدر- مادر یا دختری نوجوان یا زنی با تجربه یا پزشک و یا جامعه شناس، متفاوت است.
در میزگردی که با شرکت والدین، پزشک، دخترنوجوان، مددکار اجتماعی، دختری 22 ساله و یک جامعه شناس برگزار شد، هریک با واکنشی متفاوت به این سئوالات پاسخ گفتند.
خانم مددکار اجتماعی خوش حال است از این که امروزه یک دختر 14 ساله قبل از انجام سکس به دکتر مراجعه کرده و تقاضای نسخه قرص ضدبارداری می کند. زیرا خطر اصلی را در عدم آگاهی نسبت به عواقبی می بیند که سکس برای نوجوانان به بار می آورد. او معتقد است، در شرایطی که میزان حاملگی میان نوجوانان در 15 سال اخیر دو برابر شده است، لازم است به سرعت فکری برای ارائه آگاهی و روشن گری به نوجوانان انجام گیرد.
بسیاری از این دختران نوجوان که نادانسته باردار شده اند، می گویند اگرقبل از انجام سکس، کسی با آن ها صحبت کرده و نتایجی را که سکس برایشان به همراه می آورد، گوش زد کرده بود، آنان دست به این کار نمی زدند و یا آن که آگاهانه و با تهیه وسایل پیش گیری از بارداری رابطه جنسی برقرار می کردند. اغلب این دختران یا خانواده و سرپرستی ندارند و یا اعضای خانواده کاملا بی اعتنا به رفتار آنان هستند.
در این جا گفتنی است که به طور کل، نوجوانان تمایلی به صحبت در باره سکس با والدینشان ندارند و از آنان دوری می جویند. آن ها صحبت با دکتر و یا مددکار اجتماعی را بیشتر می پسندند و اساسا مایلند با دوستانشان صحبت کنند و از آن طریق بیشترین تأثیر را می پذیرند. بنابراین تمرکز اصلی در ارائه آگاهی به نوجوانان، اساسا مدرسه و آکسیون های ویژه در این رابطه است که می بایست از طریق دولت ها و تخصیص بودجه انجام گیرد.
البته واکنش های اشتباه از جانب والدین عامل مؤثر در اجتناب نوجوانان از صحبت و مشورت با خانواده است. در واقع این پدران و مادران هستند که می باید در وهله اول مورد آگاهی و مشاوره قرار گیرند و نحوه روبرو شدن با سئوالات فرزندانشان را درباره سکس، آموزش ببینند. برخی از خانواده ها حرف زدن از سکس را تابو کرده اند و متأسفانه روشن گری در این رابطه را مقدمه ای می بینند بر سوق دادن نوجوانان به سوی سکس زودرس!
دختر 22 ساله ای که در میزگرد شرکت کرده است، معتقد است که در اجتماع کنونی، اگر دختری با 18-17سال هنوز سکس نداشته باشد، دچار مشکلات روحی و شخصیتی میشود و اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. از نظراو دختران نوجوان دلایل زیادی درانجام سکس برای اولین بار دارند. از جمله کنجکاوی، تحت فشار دوست پسر قرار گرفتن، عدم اعتماد به نفس کافی و مورد محبوبیت قرار گرفتن در پیرامون خود، دلایل اولیه برای اولین رابطه جنسی است. چنین دخترانی در مراحل بعد از بلوغ جنسی، خود را چاق و زشت احساس می کنند و در این شرایط کسی پیدا می شود که به او اظهار عشق می کند و به این وسیله او را تأیید می کند. دختر هویت خود را در چنین رابطه ای تثبیت شده می یابد و احساس ارزش می کند. احساس لذت و نیاز جنسی تنها فاکتورهایی هستند که دختران نوجوان هنگام انجام سکس، آن ها را نادیده می گیرند. اکثریت قاطع دخترانی که برای اولین بار رابطه جنسی برقرار می کنند، هیچ گونه لذتی نمی برند و تا مدت های مدید از آن بیزار می شوند. اما حرف زدن در این باره میان نوجوانان، تابو است. کسی اعتراف نمی کند که هیچ لذتی از این کار نبرده است. آن ها از این که سکس داشته اند، احساس افتخار می کنند و آن را در میان دوستانشان ابراز می کنند اما درباره احساسشان و این که چه برداشتی و چه تجربه ای از این عمل به دست آورده اند، صحبتی نمی کنند. در حالی که انجام سکس بدون لذت و احساس، می تواند تجربه بسیار تلخی برای یک نوجوان باشد. آمار نشان می دهد که 80 درصد دختران نوجوان آرزو می کنند که این کار را انجام نمی دادند و هنوز چند سال صبر می کردند. در واقع اکثریت قاطع دختران نوجوان بعد از انجام سکس، از انجام آن پشیمان می شوند.
یکی از مسائلی که غالبا بین دختران و پسران نوجوان مشاهده می شود، پزدادن و ابراز داشتن سکس به دروغ است. آن ها از این طریق هویتی برای خود کسب می کنند و به این ترتیب در جمع پذیرفته می شوند. اما همین امر باعث می شود تا سایر نوجوانان نیز با این تصور که نباید از دیگران عقب بمانند و اگر سکس نداشته باشند، مدرن و امروزی نیستند، با سرعت بیشتری به انجام زودرس رابطه جنسی بپردازند. هم چنین به علت تبلیغات وسیعی که در رسانه های عمومی، مجلات، تلویزیون و فیلم های ویدئویی راجع به سکس انجام می گیرد، تصور غلطی در میان نوجوانان به وجود می آورد. در یک همه پرسی از نوجوانان 14-13 ساله، در باره میزان انجام سکس در همین سنین، اکثرا به 70-60 درصد و گاها به 90 درصد اشاره کرده اند. در حالی که آمار هنوز از 10 درصد حکایت می کند. هم اکنون از هر 10 دختر نوجوان، یکی دست به عمل سکس می زند. آگاهی به این امر خود یکی از موارد مهم ارائه روشن گری به نوجوانان می باشد.
با وجود رشته سکسوآل در مدارس و تدریس آن در دو مرحله ابتدایی و راهنمایی و روشن گری در این مورد، نوجوانان ما از عدم آگاهی کافی در رنجند. اطلاعات آن ها اکثرا نادقیق و مبهم هستند و از جزئیات آگاهی ندارند. آن ها غالبا اطلاع ندارند که انجام سکس چه عواقبی می تواند داشته باشد. برخی سئوال می کنند، آیا ممکن است در اولین عمل رابطه جنسی، بارداری رخ دهد؟
این امر نشان می دهد که روشن گری درباره سکسوآل نباید به چند ساعت تدریس در سطح یک کلاس بسنده شود، بلکه نوجوانان می بایست این امکان را داشته باشند تا تک تک ، مورد خطاب و مشاوره قرار گیرند و کلیا ت تا جزئیات مربوط به سکس و مشخصه های آن برایشان روشن شود. کتاب های آگاه گرانه میبایست با زبان ساده قادر به توضیح مراحل سکس و نتایج ناشی از آن بوده و به نوجوانان معرفی گردند. یکی از مسائلی که باید در ارائه آگاهی به نوجوانان مورد نظر قرار گیرد، امراضی هستند که از طریق سکس، امکان ابتلاء به آن ها فراهم می شود. مثل ایدز، هپاتیت ب و سایر امراض مقاربتی. نوجوانان اگر قبل از انجام سکس به پزشک مراجعه کنند، اساسا به علت دریافت نسخه قرص ضد بارداری است و کمتر کسی به این گونه امراض فکر می کند. در حالی که میزان این قبیل امراض نیز با توجه به انجام سکس زود رس و عدم وجود آگاهی دقیق، به سرعت بالا میرود. این درحالی ست که پسران نوجوان اکثرا انتظار دارند تا دختر به فکر پیش گیری باشد و یک دختر نوجوان نیز کمتر به این فکر می کند که با خود کندوم حمل کند و در نتیجه عمل سکس اتفاق می افتد، بدون آن که جلوگیری به عمل آید.
تحقیقات نشان می دهد که ازهر 10 دختر 17 ساله، یکی مبتلا به انواع بیماری های مقاربتی که از باکتری ناشی می شود، می باشد. این باکتری به طور معمول در لوله های تخم دان خانه کرده و شخص را نازا می سازد.
یکی از مؤثرترین طرقی که باعث ازدیاد اعتماد به نفس میان نوجوانان به ویژه دختران می شود، این است که از دوران ابتدایی توسط آکسیون های مختلف، راه های دریافت اعتماد به نفس به کودکان آموزش داده شود. کودکان باید با شعار "بدن من به خودم تعلق دارد" بزرگ شوند. جوانب مختلف این شعار در زندگی روزمره کودک باید شناسانده شود و به این ترتیب آگاهی اولیه در مورد حفاظت از این مالکیت در هر عرصه ای به کودک ارائه شود. کودک باید یاد بگیرد که گفتن "نه" حق اوست و او باید در هر جایی که نمی خواهد، از این کلمه استفاده کند. در اتوبوس که با تماس بدنی از او سوءاستفاده می شود، یا در خانه که مورد خشونت قرار می گیرد و یا در نوجوانی که دوست پسرش او را مجبور به سکس می کند. کودک باید در سنین ابتدایی یاد بگیرد از بدن خود دفاع کند و با شعار "من قوی هستم" مرز خود را روشن کند. کودک باید برای خود روشن کند که کیست و چه می خواهد.
جامعه شناسی که در میز گرد شرکت کرده، می گوید، بسیاری بر این عقیده اند که چون دختران به لحاظ هورمونی و فیزیکی زودتر از پسران هم سن خود به بلوغ می رسند، پس آمادگی بیشتری برای انجام سکس دارند. درحالی که این برداشت اشتباه است. درست است که دختران نسبت به پسران هم سن خود زودتر به مرحله بلوغ می رسند، اما همین دختران به لحاظ روحی، روانی و اجتماعی به بلوغ نرسیده و نباید صرفا بلوغ جنسی و فیزیکی را ملاک قرار داد. در چنین حالتی معمولا دختران نوجوان با پسرانی هم بستر می شوند که چند سال از آنان بزرگ ترند و در نتیجه تأثیرات بسیار منفی تری نیز به جای می ماند. تفاوت بسیار بزرگی است که دختر و پسر 14 ساله ای به انجام سکس بپردازند یا دختر 14 ساله و پسر 18 ساله به این کار دست بزنند.
نکته ای که امروزه در جامعه مطرح است، تفاوتی ست که اجتماع میان دختران و پسرانی که به رابطه جنسی می پردازند، قائل است. قضاوت جامعه هم چنان مثل گذشته بی رحمانه است. دختری که چند دوست پسر عوض می کند و با آن ها هم بستر می شود، به عنوان "فاحشه" و "خراب" در مدرسه و پیرامون خود انگشت نما می شود. اما نگرش در مورد این گونه اعمال پسران، نرمال و طبیعی به نظر می آید. این تفاوت در رابطه با دختران و پسران کشورهای جهان سوم به حد اعلاء خود می رسد. بسیاری از دختران، هنگام ازدواج از پزشکان خود تقاضای دوختن پرده بکارت خود را می کنند. اما پسران ابائی ندارند که بعد از چندین رابطه جنسی و اعتراف به آن، با همسر آینده خود ازدواج کنند.
اما تفاوت بزرگ بین دختران و پسران تنها در حیطه سکس عمل نمی کند. مهم تر از آن تفاوتی ست که جامعه به طور آگاهانه و هدف مند در رشد و نمو اجتماعی دختران و پسران فرمان می دهد. در شرایطی که پسران برای ترسیم آینده خود، انواع و اقسام امکانات را از قبیل تکنیک، سیاست، ورزش و غیره، در پیش روی خود دارند که ربطی به سکس ندارد، دختران، اساسا به سوی اهدافی جلب می شوند که به جنسیت آنان ارتباط دارد. در این رابطه مطبوعات و رسانه های عمومی نقش بزرگی بازی می کنند. در هر مجله ای که به نوجوانان اختصاص دارد، یک صف طولانی از مد، آرایش و مشاوره های سکسی برای دختران ردیف شده است. در این مجلات که سابقا مقالاتی اساسا در رابطه با کاردستی، مسائل احساسی، نگاه داری حیوانات خانگی و از این قبیل مطالب یافت می شد، امروزه درباره سکس، چگونگی لذت بردن، اشکال مختلف انجام سکس، چگونگی جلب توجه پسران و غیره نوشته شده و به تصویر گذاشته می شود. این ها مجله هایی هستند که غالبا کودکان و نوجوانان از 10 تا 14-13 سال به آن توجه و علاقه نشان می دهند. چنین مطالب و تصاویری را نه تنها در مجلات، بلکه در تلویزیون و فیلم های ویدئویی نیز که در دست رس همگان قرار دارد، می توان به کرات دید. چنین تبلیغات گسترده ای باعث گم راهی اذهان می شود.
در رابطه با سئوال چه سنی برای داشتن سکس خطرناک است، نظرات متفاوت است. آقای دکتری پاسخ می دهد: هیچ گاه! و ادامه می دهد، خطر آن جاست که نوجوان را از داشتن سکس منع کنند. البته او مرز میان کودکی و نوجوانی را روشن نمی کند. آیا می توان سن مشخصی را برای همه نوجوانان تعیین کرد و آن را پایان کودکی نامید؟ پاسخ منفی است. آیا دوره بلوغ و پایان آن در همه، یک سان است؟ پاسخ منفی است. آیا بعد از پایان دوره بلوغ، آمادگی هر فرد برای انجام سکس، یک سان است؟ پاسخ منفی است.
یک نوجوان در عمل و در لحظه های زندگی سکسی خود متوجه می شود که سکس، بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می کرده و تنها با چشمه لذت خواندن آن، نمی توان آن را توضیح داد. سکس می تواند چشمه ترس، شرم، درد و رنج نیز باشد. خطر واقعی آن جاست که سکس، بسیار زود، هم راه با خشونت ویا ناخواسته وارد زندگی این نوجوان شود. به این خطر اما، صنایع مواد آرایشی، صنایع باربی سازی، و نشریات راه نمای سکس در جامعه اعتنایی نمی کنند. آن ها وظیفه دارند تا کودکان و نوجوانان را به سویی رانند که بیشترین سود را نصیبشان می کند.
امروزه نوجوانان در جامعه مرزی نمی شناسند. نباید ها و اجازه نداشتن ها، جای گاه خود را در خانواده از دست داده است. در گذشته دورانی وجود داشت که نوجوانان مجاز به انجام هر کاری نبودند، بعد از آن دورانی پدید آمد که آن ها اجازه داشتند هر کار که می خواهند انجام دهند. اکنون اما، دوره جدیدی پدید آمده است. امروزه نوجوانان خود را موظف به انجام هر کاری که امکان پذیر است، می دانند و دست به آن می زنند.
طبیعتا پزشکان و یا مددکاران اجتماعی نمی توانند نقش خانواده و سرپرست را برای یک نوجوان بازی کنند. در وهله اول، این والدین هستند که باید فرزند خود را با شیوه تربیتی و قواعد مشخصی به جامعه بفرستند و بر اعمال او نظارت به عمل آورند.
امروزه شاهد آن هستیم که بچه های مدارس ابتدائی با خود تلفن دستی حمل می کنند و هریک دارای دست گاه MP3 هستند. عامل اصلی چنین روی کردی در جامعه، در وهله اول صنایع و کنسرن ها و به تبع آن ها، تبلیغات و رسانه های عمومی می باشند.
پرهیزگاری مقدس
مدت های مدیدی ست که بنیادگرایان مسیحی در آمریکا تلاش می کنند تا جوانان را از انجام عمل سکس قبل از ازدواج منع کنند. آن ها گروه های مختلفی به راه انداخته اند و با یک انگشتر سمبلیک که طی مراسمی در کلیسا، به دستان جوان مورد نظر می کنند، آنان را متعهد به عدم انجام رابطه جنسی قبل از ازدواج می نمایند.
بودجه این آکسیون در زمان بوش به 206 میلیون دلار در سال رسیده است. تقریبا 89 میلیون دلار بیشتر از سال 2003. در حالی که بودجه تدریس رشته سکسوآل در مدارس و رساندن آگاهی به نوجوانان در حد 48 میلیون دلار پایین آمده است. یعنی 4 برابر کم تر از بودجه تبلیغ پرهیزگاری و پارسایی در میان نوجوانان.
از طرف دیگر بارداری در میان نوجوانان در ایالت های آمریکا بی داد می کند. برای مثال آمار بارداری نوجوانان در یکی از ایالت های آمریکا تقریبا 5 برابر بارداری نوجوانان در آلمان است. در اکثر مدارس این ایالت، بخشی از ساعت های درس سکسوآل و روشن گری در میان نوجوانان حذف شده و به جای آن، اساسا به تبلیغ پرهیزگاری و پارسایی پرداخته می شود.
جنبش پرهیزگاری، به ویژه در آمریکا در 10 سال اخیر رشد و نمو کرده و اکنون به میزان5\2 میلیون جوان رسیده است. آن ها اعتقادی به پیش گیری از بارداری ندارند و تنها راه پیش گیری از بارداری را پرهیزگاری و عدم داشتن سکس می دانند. استفاده از کندوم و سایر وسایل پیش گیری را منع می کنند و ازدواج و ازدیاد نسل را به عنوان تنها رابطه سالم و صحیح دو جنس می شناسند. آن ها معتقدند سکس پیش از ازدواج، رابطه صحیح و سالم میان دو جنس را به هم زده و خراب می کند و جز از بین رفتن دوستی و هم چنین اعتماد به نفس، نقش دیگری ندارد!
پیام اصلی تبلیغ پرهیزگاری در این دنیای آشفته، آن است که یا زندگی بدون سکس پیش از ازدواج: یعنی عزت و احترام و شخصیت. و یا زندگی هم راه سکس پیش از ازدواج: یعنی گم راهی و تباهی!
چنین پیامی البته، جدید نیست. پیام اصلی انجیل است که امروزه تکرار می شود. آن چه جدید است، حمایت مالی و معنوی رژیم آمریکا از آن است. از زمانی که بوش بر سر کار آمده است، بر این حمایت چندین برابر افزوده است.
وسایل جلوگیری و امکان کورتاژ تابو محسوب می شود و اطلاعات ناصحیح در رابطه با وسایل پیش گیری از بارداری ارائه می گردد. برای مثال مطرح می شود، کندوم، کمک بزرگی به جلوگیری از سرایت ویروس ایدز نمی کند و حتی اعلام می کنند که 31 درصد عدم موفقیت از سرایت ایدز مشاهده شده است.......... در حالی که یک آمار علمی حکایت از موفقیت کندوم به میزان 98 درصد پیش گیری از سرایت ایدز دارد.
طبق آمار اکثر نوجوانانی که به آکسیون پرهیزگاری جلب می شوند، حداکثر بعد از 18 ماه به قولی که داده اند و قسمی که خورده اند، پشت پا می زنند و این در حالی است که آنها نه اعتقادی به استفاده از وسایل پیش گیری از بارداری و یا جلوگیری از سرایت بیماری های مقاربتی و ویروسی دارند و نه اطلاعات چندانی در این موارد کسب کرده اند.
سیاستی که بوش در راستای حمایت فعال از پرهیزگاری و پارسایی از یک طرف و از طرف دیگر، حذف ارائه آگاهی در حیطه سکسوآل و عدم استفاده از وسایل جلوگیری هنگام سکس و هم چنین غیرقانونی کردن کورتاژ دارد، جامعه و روابط جنسی در آن را آگاهانه به دوران حاکمیت انجیل و به عصر حجر می راند!